کاشان فردا ـ کتاب تیغ کتابی متفاوت درباره مهارت انتقادکردن و انتقادپذیری است. نویسندگان درباره اثرشان میگویند: «کتاب تیغ، کتاب عجیبی است! برخلاف اسمی که دارد کاملاً از شما، اطرافیان و روابطِتان محافظت میکند و مهارتی را به شما هدیه میدهد که داشتن آن در کولهپشتی مسیر زندگی ضروری است. اما احتمالاً هیچکس این موضوع را به ما یادآور نشده؛ نه خانواده، نه جامعه، نه رسانهها و نه مدرسه.
تیغ به شما میگوید چهطور اجازه ندهید هیچکس با انتقادهایش شما را تحتکنترل بگیرد و یا روی ما تأثیر منفی بگذارد، و در عین حال چهطور با انتقادهای درست و اصولی، باعث رنجش کسی نشویم و به هدف انتقاد خود دست پیدا کنیم.»
کتاب در ۲ بخش انتقادپذیری و انتقادکردن نوشته و تأکید شده است؛ در پایان بخش اول حتماً تمرینهای مربوط به آنرا به مدت ۲۱ روز انجام دهید و بعد شروع به مطالعهی بخش دوم کنید.
از دیگر موارد مربوط به این کتاب میتوان به تعامل نویسندگان با خواننده اشاره کرد که بهصورت ارجاع داخل متن به وبسایت و دانلود فایلهای تصویری و صوتی مرتبط با موضوع کتاب، اشاره کرد. البته من ترجیح میدادم تمام محتوا در کتاب بود و نیاز به استفاده از وب نداشتم!
نثر کتاب، روان و طراحی جلد کتاب، فونتهای رنگی و نشانهگذاری کتاب که به شکل تیغ است بر جذابیت بصری آن افزوده است.
نویسندگان، انتقاد را به تیغ تشبیه کردهاند و با همین تشبیه تمام محتوای کتاب را تا انتها پیش میبرند. شاید در نگاه اول بهنظر برسد نویسندگان این کتاب از بدیهیاتی که در زندگی روزمره همهی انسانها وجود دارد صحبت کردهاند؛ اما بهمرور پی میبریم که همین بدیهیات بهدلیل بیتوجهی یا تربیت نادرست، تبدیل به عادات رفتاری اشتباه شده است.
احساس و برداشت اغلب انسانها از انتقاد، منفی و مخرب است و این باعث میشود نه انتقادکنندهی مفید، و نه پذیرای انتقادات دیگران باشیم.
در تمام اختلافات میتوان رد پای انتقاد و ایراد را دید. در حالی که اگر روش صحیح به کاربردن و برخورد با نقد را بدانیم، هرگز دچار معضلات اجتماعی و خانوادگی نخواهیم شد.
در صفحات ابتدایی کتاب، در پاسخ به سؤال چرا انتقادپذیری سخت است؟ میخوانیم: «یکی از عناصر اصلی و همگانی انتقاد، القابی است که از طرف خانواده و مخصوصاً پدر و مادر به فرزند داده میشود. چرا که کمتر پدر و مادری هستند که به هنگام نقد کارهای فرزندشان، به این نکته توجه نمایند که کل شخصیت و رفتار او را زیر سؤال نبرند و فقط به همان رفتار خاص اشاره نمایند.
عموماً انتقادات به جای اینکه به رفتار شخص باشد به شخصیت اوست. مثلأ به جای این که بگوییم: چرا وسایلت را روی زمین ریختهای؟ میگوییم عجب بچهی شلختهای! تجارب کودکی همواره به ما آموختهاند که انتقاد را طردشدن تلقی کنیم و این اندیشه با حوادثی که پس از آن در زندگی ما رخ داده تقویت شده است.
در این مسیر آموختهایم همیشه باید در برابر انتقادکننده از خود دفاع کنیم. برای همین به محض اینکه احساس میکنیم کسی از ما انتقاد میکند، حالت تدافعی به خود میگیریم و به این شکل در ذهن ما بازتاب خواهد شد که با قبول انتقاد آنان، ما بازنده و آنها برنده خواهند شد. پس اولین دلیل انتقادگریزی، دوران کودکی ماست.»
به نظر میرسد مطالعه این کتاب برای افرادی که علاقهمند به سرمایه گذاری روی خود و دستیابی به رفتارهای ارتباطی صحیح هستند، مفید باشد.
محمدپیام بهرامپور و امین القاسیزاده تیغ را نوشتهاند و نشر تعالی در ۱۷۶ صفحه آنرا منتشر کرده است.
فهیمه استادیان ـ کاشان نیوز