کاشان فردا – اردیبهشت ۹۲ روزنامه ایران در گزارشی از یک جوان کاشانی نوشت که برنده یک جایزه تلوزیونی ۱۵۰ هزارتومانی شده، اما با سماجت و پشتکار و ۵۰۰ هزار تومان هزینه، بالاخره پس از ۷ سال جایزه خود را از این سازمان گرفتهاست.
با توجه به اتفاقات این روزهای برنامه تلوزیونی «برنده باش» و حرفحدیثهای آن، کاشان فردا گزارش ۵ سال پیش روزنامه ایران را با اندکی تلخیص بازنشر میکند:
مسابقات تلويزيوني يکي از راههاي جذب مخاطب در همه نقاط دنياست. صداوسيماي ما هم چنين مسابقاتي را براي جذب مخاطب در نظر گرفته با اين تفاوت که زندگي برخي از برندگان اين جوايز به دردسر و دوندگي براي دريافت جايزه ميانجامد.
يکي از کساني که در اين مسابقات تلويزيوني برندهشده، محمد شعبانیمقدم است. او 19 خردادماه 83 در مسابقهاي در برنامه زنده صبح بخير ايران موفق میشود برنده جايزه 150هزار توماني شود.
آن روز براي محمد روز خوبي بود و در کاشان، با شادماني به همه از برندهشدن ميگفت، اما اين شيريني چندان پايدار نبود. او هر قدر بيشتر منتظر دريافت جايزهاش شد کمتر به نتيجه رسيد.
نامهنگاریها
شعبانيمقدم وقتي از دريافت جايزه نااميد ميشود، نامهاي خطاب به تهيهکننده برنامه مينويسد. وقتي از اين نامه پاسخي نميگيرد، نامهاي خطاب به حراست صداوسيما مینویسد. اين نامه هم بيپاسخ ميماند، نامه او به مدير شبکه يک سيما هم بيپاسخ ميماند.
او حتي در يک مراسم خاص يکي از مجريان اين برنامه را ميبيند و از او جايزهاش را طلب ميکند، ولي با برخورد مناسبي روبهرو نميشود. وی نامههاي ديگر نيز ارسال ميکند و وقتي همه اين نامهها بيپاسخ ميماند، به ديوان عدالت اداري ميرود و پس از 4 سال از صداوسيما شکايت ميکند.
ديوان عدالت اداری به دليل اين که شکايت موضوعي مدني است، خود را فاقد صلاحيت رسيدگي تشخيص ميدهد.
شکایت
محمد شعبانيمقدم نااميد نميشود، او ابتدا به دادسراي کارکنان دولت مراجعه ميکند، دادستان اين دادسرا وقتي چنين شکايت عجيبي را ميبيند از اين جوان ميخواهد حتماً شکايتش را پيگيري کند و به همين دليل براي طرح شکايت به مجتمع قضايي شهيد بهشتي و سپس مجتمع قضايي شهيد صدر مراجعه و بالاخره موفق ميشود شکايتش را طرح کند.
چهار ماه بعد نوبت رسيدگي به شکايت محمد شعبانيمقدم ميرسد، قبل از آن مسئولان حقوقي و وکلاي صداوسيما با تماسهای تلفنی از محمد ميخواهند شکايتش را پس بگيرد، ولي او هرگز چنين کاری نميکند. حتي براي اينکه او از اين قضيه منصرف شود، يکي از مسئولان حقوقي سازمان صداوسيما به محمد ميگويد که با رئيس وقت شبکه اول مکاتبه کرده و او گفته که ادعای محمد براي (شرکت در مسابقه) ردشده ولي مبلغ اين جايزه را به دليل پيگيري مستمر او با کسر ماليات به عنوان «کادو» به او پرداخت ميکنند. محمد عصبانيتر از قبل ميشود و پاسخ ميدهد که حقش را ميخواهد نه صدقه و اعانه!
روز دادگاه نماينده حقوقي سازمان نامهاي به قاضي ميدهد که در آن نوشته شده «پرداخت جوايز مسابقات با اسپانسرهاست و سازمان صداوسيما هيچ مسئوليتي در قبال آنها ندارد ضمن اين که هيچ سند و نشانهاي وجود ندارد که نشان بدهد محمد شعبانيمقدم در مسابقه مورد نظر شرکت کرده باشد.»
اين نامه با واکنش تند قاضي روبهرو مي شود و رئيس دادگاه در پاسخ اين نامه به نماينده حقوقي سازمان ميگويد: «شما مسابقه نگذاريد، ولي وقتي مسابقه برگزار ميکنيد، بايد جايزهاش را هم بدهيد»
سپس قاضي در مورد برندهشدن از محمد شاهد ميخواهد و او دو شاهد را به دادگاه ميآورد. با اين شهود جلسه دادگاه به نفع محمد ختم ميشود و سرانجام صداوسيما ضمن پرداخت جايزه 150 هزار توماني، مجبور ميشود دو هزار و سيصد تومان هم بابت هزينه رسيدگي به اين پرونده پرداخت کند.
شعبانيمقدم ميگويد: «پس از ۷ سال بالاخره به حق خودم رسيدهام و جايزهام را ميگيرم اما اين محکوميت و بدنامي براي هميشه در تاريخ عملکرد سازمان صداوسيما ميماند.»
کار آنقدر بالا ميگيرد که نه تنها خبرگزاريها و روزنامهها ماجراي محمد را منعکس ميکنند بلکه خود صداوسيما هم مجبور ميشود براي جلوگيري از تبعات بعدی با محمد گفتوگو کند و آن را سانسورشده روی آنتن بفرستد.
جوان کاشاني براي گرفتن 150 هزار تومان با ۷ سال دوندگي مبلغ 500 هزار تومان هزينه ميکند و به گفته خودش اين تلاش را به کار ميگيرد تا درس عبرتي شود براي برنامه سازان صداوسيما که جوايز مورد نظر را پرداخت کنند!
وی ميگويد: 7 سال تلاش کردم تا جايزهام را بگيرم اما بسيارند کساني که برنده ميشوند، جايزهشان را نميگيرند و اقدامي هم نميکنند، آنها صرفاً بياعتماد ميشوند، بياعتماد به رسانهاي که ادعا دارد «ملي» است.