عید در دو نگاه:
نگاه اول:
عید، «حوِّل حالنا» است
که واجب است بفهمیم
عید، شوقی است
که پدرم را به مزرعه میخواند
عید، تنپوش کهنهی بابا است
که مادرم
آن را به قد من کوک میزند
و من آنقدر بزرگ میشوم
که در پیراهن میگنجم
عید، تقاضای سبزشدن است
یا مقلّبَالقلوب!
نگاه دوم
عید،سوپر مارکتی است
که انواع خوردنیها در آن هست
عید،بوتیکی است
که انواع پوشیدنیها در آن هست
عید،ملودی مبارک باد است
که من با پیانو مینوازم
شب بخیر دوست من!
زندهیاد سلمان هراتی