کاشان فردا_ در پایان دیدارمان با مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی در محل دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام (کاخ مرمر)، آیتالله به آثار باقیمانده از گلولههای شهید رضا شمسآبادی در کاخ مرمر اشاره کرد و گفت: «این جای گلولههای ترور نافرجام شاه توسط همشهری شماست. کاشانِ شما قرار بود که در همان دوران قبل از پیروزی انقلاب و زودتر از شهرهای دیگر استان شود که بعد از این ماجرا مورد غضب دربار واقع شد و دیگر انجام نشد.»
از فروردینماه ۱۳۴۴ بیش از «نیم قرن» گذشته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و طی ۴۰ سال حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، شهرستان کاشان هفت نماینده مجلس را تجربه کرده و ۱۰ دوره انتخابات مجلس را پشت سر گذاشته است.
هر کدام از منتخبان به فراخور ایّام، سخنی از استانشدن کاشان گفتهاند و در پی تحقق این مطالبه عمومی بودهاند؛ اما تاکنون از آن شعارها و برنامهها، توفیقی حاصل نشده است.
برخی از نمایندگان سابق کاشان در مجلس شورای اسلامی، نبودن زیرساخت کافی و مشکلات قانونی را در ایجاد استان جدید، دلیل این عدم توفیق میدانستند و بعضی دیگر نیز سنگاندازی مدیران مرکز استان را. دسته اول بر این باورند که پیش شرطهایی مثل جمعیت ساکن در منطقه، تحمیل بار مالی مضاعف و فربهشدن بدنه اجرایی دولت مهمترین عامل در عدم پیشرفت کار است و دسته دوم معتقدند که درآمدهای مالیاتی و… کاشان (به عنوان شاخصترین شهر استان پس از شهر اصفهان) برای مرکز استان غیر قابل چشمپوشی است و این موضوع، عامل مهمی در سنگاندازیهای مخفیانه و نهایتاً عدم موفقیت این طرح طی سالهای گذشته است.
در روزهای پایانی سال ۹۷ و با پیگیری سید جواد ساداتینژاد نماینده کاشان و آران و بیدگل در مجلس، طرح ایجاد استان اصفهان شمالی با امضای ۳۳ نفر از نمایندگان مجلس (از جمله یکی از نمایندگان شهر اصفهان) توسط هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی اعلام وصول شد.
این حرکت نوعی «خرق عادت» است؛ چرا که ارائه این نوع پیشنهادات، پس از تحقیقات کارشناسی و بررسی مستندات و غیره در اداره کل تقسیمات کشوری وزارت کشور، توسط وزیر کشور به هیئت دولت ارائه میشود، و پس از بحث و تبادل نظر (خصوصاً سنجش پتانسیلها و زیرساختهای منطقه و میزان بار مالی تحمیلی به دولت) و در صورت موافقت دولت، لایحه پیشنهادی ایجاد استان جدید، از سوی دولت به مجلس ارسال میشود تا مراحل قانونی خود را طی کند.
این پروسه، سیر قانونی اقداماتی است که طی چند دهه اخیر پیگیری شده و عموماً در مراحل اولیه متوقف شده و نتیجهای در بر نداشته است.
از این منظر، اگر این خرق عادت برای تحقق این یک مطالبه عمومی، دارای پشتوانه کارشناسی و امکانسنجیهای لازم باشد، «گامی به جلو» محسوب میشود. گامی که با همفکری، وفاق و همدلی میتواند باعث حرکت، پیروزی و نیل به مقصود گردد، والا در همین گام نخست با اختلاف و تشتت ما، به هزار و یک دلیل کارشناسی و غیرکارشناسی متوقف شده و ناکام میماند.
نکته مهم چگونگی دستیابی به این اتحاد و انسجام است. آیا این طرح صرفاً کارکردی تبلیغاتی و انتخاباتی دارد و قرار است به ابزاری برای «دعوای حیدری-نعمتی» تبدیل شود؟ آیا نماینده خواهد توانست به تنهایی و با بهرهگیری از ابزار چانهزنی و فشار، به این پیروزی دست پیدا کند و در انتخابات اسفندماه سال جاری نیز، ماهی مقصود خود را از آن صید کند؟ یا این گام مهم نیازمند تدبیر در بهرهگیری از همه ظرفیتها و پتانسیلهای منطقه فرهنگی کاشان است؟
با توجه به تجارب قبلی و ناکامیهای گذشته، به نظر میرسد تکروی، ثمری جز ناکامی و تداوم شکست ندارد و حرکت تیمی و استفاده از عقل جمعی، بهترین و مناسبترین شیوه برای دستیابی به پیروزیهای بزرگ است. بر این مبنا ، تشکیل کمیتهای متشکل از افراد موثر و ذینفوذ از همه جریانات در منطقه و هماهنگی و همافزایی میان سلایق، تفکرات و نظرات گوناگون، راهکار مناسبی برای تسریع کار و رفع موانع احتمالی محسوب میشود.
کاشان دارای ظرفیتهایی بزرگ و پتانسیلهای عظیمی از نیروی انسانی موثر در بدنه حاکمیت است. از علما، فضلا، وزرا و معاونین وزرا تا مدیران ارشد دولتی، غیردولتی، امنیتی و نظامی و فعالین سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شاخص کشوری که در کنار هم میتوانند با برنامهریزی و فارغ از سوگیریهای مرسوم، زمینه را برای همراه کردن دولت و مجلس هموارتر کنند.
با این انسجام و وفاق «همه با هم» پیروز خواهیم بود و نه «همه با من»! حتی اگر در رسیدن به این مقصودمان، پیروز نشویم، همین «با هم بودن»ما پیروزی بزرگی است. پیروزی بزرگی که سالهاست سیاسیون همه شهرها بدان دست یافتهاند و در آبادانی و سازندگی شهرشان با یکدیگر همصدا و همقدم شده و از این رو در توسعه و پیشرفت از منطقه کاشان سبقت گرفتهاند، اما در کاشان، پتانسیلها و ظرفیتها با خودمحوری و تکروی همواره یکدیگر را دفع و کاشان را روز به روز بیرمقتر کردهاند.
طرح استان اصفهان شمالی یا استان کاشان، باید بهانهای باشد برای وفاق، همدلی و مصالحه و نه تشتت، اختلاف و مجادله.حتی اگر طرح مذکور، ضمانتی اجرایی و عملیاتی نداشته باشد، تبدیلشدن آن (به عنوان یکی از بزرگترین آرزوهای مردم این منطقه) به ابزاری برای تاختن بر مخالفان سیاسی، حربهای برای تسویه حساب سیاسی با منتقدان «آقای نماینده» و بهانهای برای توهین به هر آنکس که چون «او» نمیاندیشد و یا دستاویزی برای تمسخر مردم شهرستانهای همجوار (که قرار است همداستان ما در این طرح باشند) امری مذموم و ناپسند است که «مجادله» را جایگزین «مصالحه» کرده و ما را دچار درگیری، کشمکش و پرخاشگری میکند.
با در نظر گرفتن منافع منطقهای، هدف و انگیزه همه ما واحد اما نگاهها به این مقوله متفاوت است. با همگرایی و ایجاد فهم و زبان مشترک «همه با هم قهرمانیم» و این اتحاد و همدلی نیز میتواند آغاز مهمی باشد برای یک پایان بزرگ! پایانی بر تاختوتاز کوتاهقامتان در سیاست و اجتماع، پایانی بر شخصمحوریهای منفعتطلبانه و گروهگراییهای مصلحتاندیشانهای که سالهاست رمقِ کاشان را گرفته و باعث شده تا در همه دورهها، برخی افراد در گروههای سیاسی اجازه هیچ کار بزرگ، شاخص و مهمی را به جریان رقیب خود ندهند.
آقای ساداتینژاد باید بداند استانشدن کاشان نه آرزوی امروز جامعه است و نه صرفاً مطالبه ایشان و همفکرانش؛ بلکه این مهم آرزو، مطالبه و هدف همه ماست. در کار تیمی، مهم آن است که گل زده شود، نه آنکه چه کسی گل را خواهد زد. برای استانشدن کاشان باید مخالفان احتمالی را با ملاطفت همراه کرد نه آنکه بر آنها تاخت. باید نظر منتقدان را شنید نه آنکه آنها را تخریب کرد.
برای استان شدن کاشان، باید به دنبال فشردن دست همکاری همه افراد و گروهها بود؛ چنانکه سالهاست دست همکاری ما به منظور آبادانی و توسعه کاشان و برای تحقق این آرزو و مطالبهی عمومی در برابر همه گروههای سیاسی و شخصیتهای منطقه دراز است و همواره تلاش کردهایم این مطالبه را زنده نگه داریم و امروز هم این دست همکاری در مقابل او دراز است.
صادق صدقگو
مشکاتآنلاین