کاشان فردا – پیشترها زمان مجالس ترحیم (پُرسه) دو ساعت و سه ساعت طول میکشید. مردم کمکم به این نتیجه رسیدند که این زمان طولانی را کم کنند. این عقلانیتی بود که باید یادآور شد.
بعضا دیده میشود مداحان با یادآوری از دست دادن متوفی، زجه صاحب عزا را در میآورند. همین چند شب پیش کسی میخواند: دختر پدر نداشته باشد پیر میشود.
آیا گفتن اینگونه جملات عقلانی است؟
میدانیم که حرفها در ناخوداگاه تاثیر میگذارد و تا پایان عمر میتواند یک نفر را اذیت کند. هرچه به ناخوداگاه وارد شود، میماند. اگر حرفهایی از جنس مهربانی و امیدواری و آرامش بشنویم، همانها را عمل میکنیم.
چرا دست ترحم بر سر یتیم کشیدن، یتیمنوازی است؟ زیرا تزریق مهر و محبت و امید است. و القا این که دنیا به پایان نرسیده است و باید زندگی کرد.
سخنان منفی به جای اینکه آرامش و امیدواری تزریق کند، یک دنیا انرژی منفی و تخریب و ناامیدی را در دل صاحبان عزا مینشاند و به این شکل چندین سال بر غم صاحبان عزا اضافه میشود. مگر نه اینکه این مجالس بزرگداشت و تسلیت و آرامبخشی است؟
مجلس ترحیم یعنی مهربانیکردن. آیا اگر بخوانیم: دختر پدر نداشته باشد پیر میشود؛ این راه مهربانی است؟
مجلس ترحیم، مجلس آرامشبخشی و آمرزش و درود فرستادن بر متوفا و همراهی با صاحب عزا و اظهار همدردی و حتی کمک جنسی و نقدی است.
بیشتر بخوانیم:
+ سنت خطای غذاخوردن در خانه متوفی بعد از دفن
این از نقص فرهنگ است که به جای آرامشبخشی و تعریف از خوبیها و دادن انرژی مثبت و کمکردن داغ، آتش هجران را زیادتر کنند.
ما در تاریخ خونبارمان که گاه خشم و خشونت میبارید، کسی مانند “حافظ” را داریم که بدترین واردات و صدای زاغ و زَغَن و جنگ و خونریزی را تبدیل میکند به بهترین تولیدات فرهنگی.
«کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور»
چر از اینگونه سرمایههای جهانی استفاده نکنیم؟
تصور کنید خوانندگان ما رنگی از اشعار عرفانی را مبنای مجالس بزرگداشت قرار دهند. آنوقت مجلس به هدف خود نزدیکتر شده است.
وقتی خوانده شود: «ما زبالاییم و بالا میرویم»؛ یک دنیا خاطرجمعی به مردم هدیه میشود. وقتی از قول حکیم نظامی بگویند: «این مرگ نیست این نقل مکان است»؛ فکر به افقهای بالاتر میرود.
یادآوریکردن این که ما تحت اختیار حضرت خداوندی هستیم، تسلیم به مشیت را آسان میکند.
صدای خداوندی، صدای غم نیست. صدای زندگی است که مرگ هم جزیی از آن است و جزع و فزع کردن جایز نیست. بلکه آرامشدهی و تسلا و تسلیت جایز است.
غیر از این هر چه باشد تکثیر آواهای ضد زندگی است.
در گزینش واژگان آرامبخش به خانوادههای عزیز داده، بیشترین دقت را باید داشت. هر واژهای از ما میتواند یک دنیا انرژی مثبت و امیدواری ایجاد کند و بر عکس میتواند در ناخوداگاه ما زخم و تخریب بکارد.
مثلا به جای جملههای؛
غم آخرتان باشد،
جای عزیزتان خالی است،
میتوانیم بگوییم و یا بنویسیم؛
آسمانی شد، کوچ کرد، سختیها تمام میشود، امیدوار باشید، با امید به آینده از سختیها میتوان گذشت، تلاش شما در بزرگداشت زندگی عزیزتان ستودنی است، الگوی صبر باشید، و دنبالکننده آرزوهای او باشید.
همچنین بسیار شنیده میشود که اگر کسی کربلا نرفته در مجلسش آنرا یادآور میشوند. علنیکردن اینگونه مسایل چه فایدهای دارد؟! این به رخ کشیدن یک گریز ناخوشایند و جسارتآمیز است. شاید آن عزیزان بودجه نداشته، شاید فرصتش پیش نیامده، شاید قصد داشته بعدا برود و …
همه مردم که نباید یکجور باشند و یکجور عمل کنند. به هر دلیل این چیزی نیست که یک عمل مستحب را به رخ بکشند و بخواهند مجلسداغی کنند. این کار دخالت در عرصه خصوصی حساب میشود.
محمد علوی
کانال انوش زاد
از این نویسنده:
+ جشن سده و خاطرات خوش نسل ما
+ تقیآبادِ میتواند ندای زندهبودن آخرین روستای کویر باشد