کاشان فردا – مدتهاست که دیگر سانسور و دروازهبانی خبر بیمعنا شده است.
زمانی که یک عده خبرنگار در تحریریهها بنشینند، از میان صد خبر، ۱۰تای آن را گزینش کنند و بر اساس سلایق گروهی یا حزبی یا شخصیشان در صفحه نشریات بچینند گذشته است.
دورهای که مردم منتظر باشند تا صدای تیکتیک ساعت اخبار نواخته شود و آقای حیاتی با آن قیافه جدیاش در صفحه تلویزیون چند پاراگراف خبر بخواند گذشته است.
امروز، هیچ خبری از طرف رسانهها قابل سانسورشدن نیست و هیچ آدم باسوادی هم منتظر نیست تا کسی برای او خبر بخواند.
از وقتی که موبایل و اینترنت در اختیار مردم قرار گرفته، هم تولیدکننده شدهاند و هم مصرفکننده، و برای دسترسی به اطلاعات هم منتظر من و شما نمیمانند؛ این رسانه نشد، آن رسانه و آن رسانه نشد رسانه دیگر و اگر هیچ کدام نشد، خودشان اخبار را با هم به اشتراک میگذارند.
مخاطبی که امروز با دوربین تلفن همراهش، از یک حادثه محتوا تولید میکند، طبیعتا در گام اول دوست دارد، این محتوا را در رسانهای پرمخاطب منتشر کند. آن را برای رسانههای داخلی ارسال میکند. اگر رسانههای داخلی از انتشار خبر خودداری کنند، دو راه پیش رو دارد، اول انتشار آن در صفحات شخصی خود و دوم ارسال آن برای شبکههای خارجنشین.
از سوی دیگر وقتی سایر مخاطبان، اطلاعاتی را که در سایر شبکهها منتشر میشود، در رسانههای خودی نمیبییند، به رسانههای رسمی کشور بدگمان شده و اعتماد بیشتری به رسانههای بیگانه پیدا میکنند.
نتیجه این فرایند آن است آن است که یک کانال تلگرامی بیگانه که بخش انبوهی از اخبارش فیک است، رسانه مورد اعتماد بخشی از افراد میشود و در شرایط حساس، ضرر این اعتماد را کشور پرداخت میکند.
این موضوع را بارها تجربه کردهایم، اما نمیدانم چرا از آن درس نگرفتهایم. در همین ماجرای خودکشی نوجوان افغانستانی، بسیاری از اصحاب رسانه از موضوع مطلع بودند، اما به دلیل دردسرهای تجربهشده، به خودسانسوری روی آوردند.
خبر دفن نشد، بلکه به دست رسانههای بیرونی رسید و خارجنشینان آنگونه که خواستند منتشر کردند.
تعدادی از مخاطبان هم پس از مطالعه آن خبر در سایر رسانهها برای ما پیام فرستادند که چرا شماها که رسانه کاشانید این خبر را منتشر نکردهاید؟ این سوال یعنی چیدهشدن سنگ بنای بیاعتمادی به رسانه رسمی و اعتماد به رسانه بیرونی.
این موضوع را هم به وزیر ارشاد گفتهام، هم به تعدادی از نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس، و به تعداد زیادی از مسئولان شهرستان کاشان از جمله چند فرماندار اخیر مطرح کردهام – وامیدوارم شرایطی فراهم شود تا در شورای اداری شهرستان یکبار دیگر آن را به همراه قانون مطبوعات و وظایف ذاتی خبرنگاران، برای سایر مسئولان شرح دهیم- اما نمیدانم چرا با توجه به تاکیدات، گفتوگوها و تجربیان گذشته همچنان عدهای اصرار دارند که رسانهها را به قول آن مسئول بزرگوار تنظیم کنند.
بخواهیم یا نخواهیم، در عصر تکنولوژی ناچاریم که تغییر شرایط را بپذیریم و الا ناگذیریم که خسارتهای سنگین آن را تحمل کنیم.
در جامعه کنونی تنها راه مقابله با فساد، ایجاد آرامش عمومی و جلوگیری از پناهبردن افراد به رسانههای بیگانه، پذیرش لزوم تکثر رسانهای، ایجاد بستری امن برای رسانههای داخلی و فراهمکردن شرایط دسترسی آزاد به اطلاعات است. پس اگر دلسوز نظام هستیم، اگر دلمان برای کشور میسوزد، با درک واقعیتهای جامعه فضا را برای زحمتکشان عرصه رسانه باز کنیم.
اگر روزی برسد که همین چند رسانه مستقل هم قلم را روی زمین بگذارند، نخستین کسی که زیان میبیند مسئولان این شهرند، نه خبرنگارانی که از عمر و زندگی خود مایه گذاشتهاند تا در چهارچوب قوانین داخلی، صدای مردم باشند.
محمدعلی خرمی _ مشکات آنلاین
از این نویسنده:
+ واقعیت جامعه امروز
+ بابا اگر نان ندهد، میمیرد
+ ایران در انتظار «یزله» من و تو
+ بیتوجهی به عناصر هویتساز کاشان و رویهشدن حاکمیت افراد
+ کسی نیست برای ما بنویسد
+ کاشان، تشنه گفتوگو است
+ اشتباه کشنده
+ جامعه به مهر نیروی انتظامی بیشتر نیاز دارد