از اخلاق «نقد» تا «نقد اخلاقی»

مهدی سلطانی‌رادکاشان فردا – استمرار جدل‌های اخیر رسانه‌یی در برخی کانال‌ها و گروه‌های مجازی کاشان که به ظاهر از یک موضوع مناقشه‌برانگیز تئاتری ریشه گرفت و با چاشنی سیاست ادامه یافت، بار دیگر برای برخی به طرح این گزاره و سؤال مهم انجامید که به راستی مرز بین «نقد» بر بستر پرسش‌گری منصفانه و حق‌گو، مشفقانه و بهداشتی با تخریب، توهین، تمسخر، جوسازی و درشت‌گویی به نام «نقد» کجاست؟

نقد سویه‌ای پرسش‌گرانه، مداقّه‌نگر، مطالبه‌محور و البته اخلاقی از یک رخداد است که طرح‌کننده، بدون قرارگرفتن در جزییات و ماوقع آن رخداد اساسأ نمی‌تواند به طرح باصطلاح نقد خود بپردازد. در غیر این صورت آن‌چه از نظرگاه وی نشر خواهد یافت، صرفأ بیانیه‌ای شخصی و سلیقه‌ای و بی‌محتوا و فاقد نگاه کارشناسی و قابل ارزش‌گذاری و گاهی اوقات تنها دارای ارزش حزبی و جناحی خواهد بود، این در حالی است که علاوه بر این، نقد لزومأ نمی‌تواند بدون در نظرگرفتن محاسن و نقاط روشن آن رخداد و تحول و حتی فرد بیان شود، به عبارات بهتر «عیبش چو بگفتی هنرش نیز بگو.»

آیا نقد اساسأ باید حتمأ و لزومأ با القای خودبزرگ‌بینی شخص باصطلاح نقاد به موازات تخفیف و سبک‌شمردن بی‌رحمانه‌ی اشخاص، جریان‌ها و دیدگاه‌های مقابل و طرف نقد همراه باشد؛ تا مورد توجه عامه واقع شود؟
آیا اگر در زیست مسلمانی ما که مدعی برتری دین‌مان بر ادیان دیگر در سرتاسر گیتی هستیم، آن روایت معروف در مواجهه پیامبر مکرم اسلام و اصحابش با مردار یک سگ و نوع متفاوت و برخورد خوشبینانه آن حضرت با مردار آن حیوان را همیشه چراغ راه داوری‌های‌مان قرار دهیم، «‌نقد» ما جلوه و نمایی زیباتر پیدا نمی‌کند؟

آیا با ظاهر ارزش‌مداری و ادعای پایبندی سفت و سخت بر ظواهر مسلمانی و نه اصول باطنی، می‌توان در پاسخ به پاسخ‌دهندگان نقدمان و به نیت بر سر جای خود نشاندن طرف مقابل، او را «جاهل، کج‌فهم، مهمل‌گو، بداندیش، هرزه‌گو و … » خطاب و در خفا با مالیدن موازی و ممتد کف دست‌ها به‌هم، خوشحالی‌مان را از به روی پل بردن حریف ابراز کنیم؟! آیا کسی که پاسخ نقدی را ممتدوار و با درشت‌گویی جاهلانه و ادبیات تکفیری پاسخ می‌دهد پیرزو میدان اندیشه‌هاست یا آن‌که با نگاهی ژرف‌نگر، پاسخ یک باره را برای قضاوت همگانی کافی می‌داند؟

در نگاهی دیگر، پاسخ به نقدِ فرضأ بی‌محتوا و فاقد آرایه‌های کارشناسی و تحقیقی و برخی اوقات با نیّت شهرت‌طلبی تا آن‌جا که به توهین و تخریب شخصیت و تجاوز به حقوق انسانی و حیثیتی منتهی نشده را می‌توان با سکوت و حوالت دادن همه چیز به داوری افکار عمومی برگزار کرد، چرا که در این صورت و در میدان قضاوت جامعه است که فی‌المثل انبوهی از لغات و عبارات توهین‌آمیزِ تحریر یافته در یک کانال شخصی تلگرامی به نام نقد، در اندک زمانی بر اثر وجدان درونی نویسنده علاوه بر امحا، جای خود را به دل‌جویی و ملاطفت می‌دهند.

در حوزه نقادی دین‌مدارانه بر بستر امر به معروف البته وظیفه فرد نقاد سنگین‌تر می‌نماید، چنان‌که ممکن است فردی علی‌رغم تسلط به تمام زیر و بم‌های علم دین و داشتن تریبون، آن‌گونه در بیان نقد و گفتار باصطلاح دغدغه‌مند از رعایت «اصول اخلاق» و ادب کلامی و آداب زیست اسلامی – انسانی دوری گزیند که جز همان عده معدود حواریون تندمزاجش جماعت دیگری مخاطب سخنانش نباشند، اما نگران‌کننده آن‌جاست که در بین افواه و عموم، عقاید و گفتار وی معیاری برای قضاوت ذات و بطن دین در نظر گرفته شود، لیکن از دیگر سو امروزه بخشی از طبقه متوسط با گسترش روز به روز ابزارهای ارتباطی نوین و انتشار اندیشه‌ها و رهیافت‌های گونه‌گون در سبد فضای رسانه‌ی‌های مجازی بی‌مهار، گام به گام به سمت درک و بینش معارف اصیل دینی و معرفتی به پیش می‌روند و برای آن‌ها تمییزدادن کالای کذابان دین فروش از آرا و اندیشه‌های مصلحانه‌ی دین‌مداران دغدغه‌مند و روشن بینِ اخلاق‌گرا دیگر چندان عملی صعب و دشوار نیست.

مهدی سلطانی‌راد – کاشان آنلاین

از این نویسنده:
+ این غول سیمانی نیمه‌کاره

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.