کاشان فردا – در افسانههای قدیمی مسطور است که میلیونها سال قبل، خدایان در قعر کوه «المپ» اجتماعی تشکیل دادند. در این جلسه میخواستند تصمیم بگیرند که آیا مصلحت هست تا «حقیقت» را به فناپذیران بسپارند تا آنان نیز تشویق و ترغیب شوند تا همچون خدایان زندگی نمایند.
در نهایت، تصمیم گرفتهشد که گوهر حقیقت در اختیار آدم قرار گیرد. یکی از خدایان جوان، برای جلب دعای خیر بزرگترها، پیشنهاد کرد که او آن گوهر گرانبها را به زمین ببرد و به بشر تقدیم کند. به وی اجازه این کار دادهشد. او در حالی که از فرط خوشحالی در پوست نمیگنجید، بهسوی زمین پرواز کرد. اما تا پایش را بر خاک نهاد، «گوهر» از دستش افتاد و هزار تکه شد.
بیشتر بخوانیم:
+ شرط قبولی عبادت اخلاص است
+ علی میماند و حوضش
از آن به بعد، هر کس قطعهای از آن گوهر را بهدست میآورَد، چنین میپندارد که نتها خود اوست که حقیقت را به چنگ آوردهاست.
اما اصل «حق» خداوند است و اوست که در دلهای همه مردمان است و تنها یک حقیقت وجود دارد و یک زندگی. حقیقت منحصر و یکتاست و تجزبهناپذیر.
منبع: ژوزف مورفی ــ غیرممکن ممکن است _ ص ۱۶۳