کاشان فردا – یادش بهخیر مرحوم صنعتی (حاج اکبر کَر) موسس پرورشگاه صنعتی کرمان، اصرار داشت هرکسی باید به اندازه خود کارکند، و بههمین دلیل بچههای پرورشگاه را هنر یاد میداد که نقاش میشدند با نجار، یا کفاش. (یکی از نقاشهای بزرگ زمان، سید علیاکبر صنعتی کرمانی، پرورشیافته همین موسسه است. حاجی اکبر اصرار داشت هر کسی به صورتی کار کند، پرورشگاه را به زور همکاری مردم همینطوری ساخت.)
یک روز گدای کوری آمده بود چیزی میخواست. حاجی گفت: برو کار کن! کور گفت: من چشم ندارم چه کنم؟ حاجی گفت: من کار به تو میدهم.
سپس او را به کارگاه بنایی پرورشگاه برد. خواهید گفت چهکاری از یک کارگر کور ساخته است؟ حالا توجه کنید به ابتکار این مرد:
بیشتر بخوانیم:
+ آمیخته آب و خاک
حاجی به کارگری که مامور بود زنبیل (زنبه) خاکها را بردارد و ببرد بیرون در گود بریزد گفت: تو طرف جلو زنبیل را بگیر و به کارگر کور هم گفت: تو دو دسته عقب زنبیل را در دست بگیر. آنوقت کارگری زنبیل را پُر خاک میکرد، کارگر چشمدار زنبیل را گرفته راهمیافتاد، کارگر کور هم طرف عقب زنبیل را گرفته، پشت سرش میرفت و خاکها را درخندق خالی میکرد. این کارگر کارش همین بود، و یکبرابر و نیم دیگران حقوق میگرفت، تا روزی که ساختمان پرورشگاه کرمان در خندق ساخته شد.
به حاجاکبر گفتند: همه که نمیتوانند کار کنند، مخصوصا علما و فقها نمیتوانند کار یَدی انجام دهند. او میگفت: هر کس باید کاری انجام دهد. گفتند: آخر مثلا آقا میرزا محمدعلی امام جمعه کرمان در این سنوسال و با این فضل و دانش چه کاری میتواند بکند؟
مرحوم صنعتی گفتهبود: پشم که میتواند «بشَنَد»؟
در آن مجلس خود آقا محمدعلی امامجمعه حضور داشته است. مرحوم حاجاکبر به او خطاب کرده گفته بود: میشه هم سبحاناللهات را بگی هم پشم بشنی؟
باستانی پاریزی ـ نونجو، دوغ گو ـ پاورقی ص ۳۸۶