این چوب بر جگرم می آید

امثال و حکم کاشان فرداکاشان فردا _ نقل است پدر و پسری را نزد حاکم بردند که چوب زنند.
اول پدر را انداختند و صد چوب زدند، آه نکرد و دم نزد.
بعد از آن، پسرش را آوردند و چون یک چوب زدند، پدرش ناله و فریاد آغاز کرد.

حاکم گفت: تو صد چوب خوردی و دم نزدی، به یک چوب که پسرت خورد این ناله و فریاد چیست؟
گفت: آن چوب ها که بر تن من می آمد تحمل می کردم، اکنون که بر جگرم می آید تحمل ندارم.

لطائف الطوائف

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.