کاشان فردا – ساختمان پزشکان سینا، ساعت ۳ بعدازظهر نهم مهرماه؛ طبقه همکف خلوت است و افرادی که وارد ساختمان میشوند، به طبقههای بالایی میروند. دنبال آنها رفتم. یکی از طبقات بهشدت شلوغ بود. افراد زیادی ماسکزده در مساحتی کوچک ایستاده بودند.
از خانمی که به در چوبی یکی از مطبها تکیه داده، پرسیدم: شما همه در نوبت هستید؟ گفت: بله و کاغذی را که در دستش هست نشان داد، یعنی اگر میخواهید اسمتان را اضافه کنید.
مشخص نبود اینها ساعت چند به این ساختمان آمده بودند. اما وقتی که ما اسممان را وارد فهرست کردیم ساعت ۱۵ و ۵ دقیقه بود.
ایستادن وسط این همه بیمار در این محیط کوچک، ریسک بزرگی بود. راه را باز کردیم و در راهپلهها کنار پنجره ایستادیم. رفتهرفته راهپلهها هم شلوغتر میشد.
به طبقات پایینی رفتیم. درِ چند مطلب باز شده و افراد با ماسک و بیماسک در نوبت پزشک نشسته بودند. چند مطب هم خلوت بود و بیش از یکی دو نفر داخل آنها نبود. اوضاع در سایر ساختمانها هم به همین حالت را داشت.
بیماران یا در خیابان یا در داخل ساختمانها منتظر بودند تا درِ مطبها باز شود. آن طرف خیابان، در چند قدمی بیمارستان نقوی ده پانزده نفر ایستاده بودند. دست یا پای تعدادی از آنها کچ گرفته شده بود. اوضاع و احوالشان داد میزد که آنها هم منتظر بازشدن مطب دکتر هستند.
وارد بیمارستان نقوی شدیم. سردر ورودی بیمارستان بنر کوچکی نسب کرده و نوشته بودند: «ورود بدون ماسک ممنوع است». حضور افرادی بدون ماسک داخل حیاط بیمارستان، نشان میداد، اصراری به اجرای این پروتکل در بیمارستان وجود ندارد و افراد بدون ماسک هم میتوانند خدمات دریافت کنند.
بیشتر بخوانیم:
+ وای به روزی که بگندد مطب
همان مسیر را برگشتیم. درِ یکی از مطبها را که نیمهباز بود باز کردیم. بیماران مقابل میز خانم منشی تجمع کرده و صندلیها هم تقریبا پر شده بود.
در را بستیم و به همان راهرویی که پر از بیمار بود برگشتیم. ساعت از چهار عصر گذشته بود. همزمان با رسیدن ما، خانم منشی هم رسید. در چشم بههمزدنی بیش از دو سوم جمعیت به داخل مطب رفتند. چیزی شبیه مترو تهران در ساعتهای ازدحام جمعیت را میشد در این راهرو و مطب دید.
سریع صندلیها پر شد و عدهای هم وسط مطب ایستاده منتظر بودند تا خانم منشی پشت میزش بنشیند. چند دقیقهای بیرون مطب ایستادیم. خانم منشی با تجهیزات کامل بهداشتی پشت میز نشست، اما هنوز از دکتر خبری نبود. کنار میز او ایستادیم. نگاهی به کاغذ انداخت و اسم اولین کسی را که ثبتنام کرده بود خواند و نگاهی به سررسید مقابلش کرد و گفت: قبلا نوبت گرفتهاید یا نه؟
جستوجوی خانم منشی در اسمهای سررسید نشان میداد افرادی که از یکساعت پیش تا الان پشت در ایستادهاند، از قبل برای امروز نوبت گرفتهاند.
خیره به نامهای سررسید خانم منشی، به این پرسش میاندیشم که آیا واقعا نوبتدهی تلفنی یا اینترنتی برای جامعه پزشکی که همه از فرهیختگان کشور هستند کار سختی است؟ آیا نمیشود به هر بیماری گفت در چه ساعتی به مطب مراجعه کند و از ازدحام بیماران در مطلبها جلوگیری کرد؟
ناگهان صدای سرفه یکی از بیماران چهارستون بدنِمان را لرزاند. سریع از مطب خارج شدیم.
با شماره ۱۹۰ یعنی همان شمارهای که بارها مسئولان در گفتوگو با ما گفتهاند مردم در صورت هرگونه تخلف با آن تماس بگیرند، تماس گرفتیم تا برخورد مسئولان حوزه بهداشت با همکارانشان را ببنیم. پنج دقیقه در انتظار ماندیم تا کارشناس مربوطه گوشی را بردارد. وقتی که تخلف مطبها را برای خانم پشت خط برشمردیم، گفت این موضوع به آنها ربطی ندارد و باید فردا صبح با اصفهان تماس بگیریم.
الان که این گزارش را تنظیم میکنیم روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی کاشان اعلام کرده در ۲۴ ساعت گذشته چهار کاشانی بر اثر ابتلا به کرونا جان سپردهاند. رسانهها از مردم میخواهند با رعایت پروتکلهای بهداشتی به جامعه پزشکی کمک کنند.