کاشان فردا – ۲۴ آبان سالگرد درگذشت شادروان رهی معیری (۱۳۴۷) است.
رهی از شاعران طراز اول شعر سنتی فارسی در دوره جولان و جریان شعر نیمایی است که به سنت قویم شعر فارسی پایبند ماند و قاعدتا بسیاری طعن و طنزهای جناب و جناح شاملو را هم به جان خرید، ولی او نیز مانند حمیدی شیرازی و توللی و تا حدودی شهریار معتقد بود که تاثیرگذاری و احساسپردازی در شعر سنتی و به ویژه غزل بیش از شعر نیمایی است و امروز پس از نیمقرن از درگذشت او، عیار این دیدگاه آشکار است.
رهی همچنین مانند استاد شهریار و حمیدی شیرازی دل در گروه عشق بانویی داشت که البته مانند آن دو شاعر، او هم به مراد و محبوب خویش نرسید؛ مریم فیروز بانوی نامدار و بزرگزاده لحظات و خاطراتی بسیار احساسی برای رهی به ارمغان آورد که در غزلهای شاعر نمود دارد؛ اما انگیزههای سیاسی و شوق مریم به چپگرایی، او را به خانه نورالدین کیانوری رئیس حزب توده در ایران فرستاد که حاصل آن چیزی جز رنج و گرفتاری و محدودیتهای سیاسی در چند دهه نبود.
به هر روی، رهی توانست با الهام از سنت دیرپای شعر فارسی، غزلهایی پر شور و احساس فراهم آورد که در برنامههايي مانند گلها و … مورد توجه و استفاده واقع شود.
هنر عمده رهی این است که در دوره عشقهای لالهزاری و سینمای فردین، ساحت زبان و بیان را به بیپروایی و هتاکی و حدیث نفس نمیآلاید و ترجیح میدهد که از تشویقهای لحظهای و گذرا و هیجاناتی که برای شعرهای جنسی ابراز میشود، چشم بپوشاند.
رهی دچار بیماری سرطان شد و در بازگشت از سفر درمانی لندن، میهماندار هواپیما به او پیشنهاد زیارت حضرت رضا علیه السلام را میدهد و رهی به پایمردی یکی از خادمان، یک شب تا سحر را در خلوتی خاص کنار ضریح مطهر به راز و نیاز سپری میکند.
رهی در ۲۴ آبان ۱۳۴۷ در تهران درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله شمیران در کنار ایرج و بهار و فروغ به خاک سپرده شد.
در مرور و تحلیل شعر سنتی معاصر؛ رهی از نامهایی است که قابل حذف و نادیدن نیست که این خود به معنی درستی اصرار او بر غزلسرایی است.
عبدالرضا مدرسزاده – کانال پژواک روشنگری
از این نویسنده:
+ انزوای خودخواسته «سپهری» هنرآفرین بوده است