جنبش دانشجوئی؛ در پی آرمان یا دنبال لقمه‌ای نان

دکتر حسین ستار معاون فرهنگی دانشگاه کاشانکاشان فردا – حسین ستار/ الف)۱۶ آذر هر سال یادبود سه آذر اهورایی است که به قول دکتر شریعتی «نخواستند – همچون دیگران – کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فرو برند.»

سه تن که شعر و شعورشان نفی استبداد در هر شکل آن؛ آزادی‌خواهی و عدالت‌جوئی بود. در برابر قدرت حاکمه که سایه ظلم و ستم خود را در پرتو سرنیزه و سلطه و اقتدار وابسته به قدرت خارجی بر همه جا مستولی کرده بود؛ ایستادند آن هم در زمانی که همه مدعیان مبارزه و تئوریسین‌های انقلاب، سر در جیب تفکر برده و نای فریاد یا نداشتند یا بدان امیدی نداشتند.

ب) از سال ۳۲ تا سال ۵۷ هر سال جنبش دانشجوئی به مدد این خون‌ها و اهل خون دلی که در متن حرکت آنان بود، فربه‌تر و سرزنده‌تر و پویاتر شد. چه به مدد اندیشه‌ورانی همچون «شریعتی» و یا اهل مبارزه و ستیز چون «چمران» و چه در سایه تئوریسین‌هایی چون «مطهری».

اما خون‌دادن و خون دل خوردن و هزینه دادن و ایستادن در برابر استبداد و استکبار، به امید آزادی و رسیدن به رویای ملتی ستم‌کشیده بود. به امید فردایی بهتر و آزاد و …

بیشتر بخوانیم:
+ فوتبال؛ شهوت جنسی، خدا

این جنبش با همان اصالت همواره مورد تاکید رهبران و سیاست‌مدارن جمهوری اسلامی از ابتدا بود. صداقت و پاکی این جوانان که از سیاست سهم نمی‌خواستند، و فقط به دنبال ادای دین به مردم و دین و وجدان خود بودند، از همان روزها نقش تعیین‌کننده‌ای در جمهوری اسلامی داشت. شاید مهمترین آن آنچه به نام انقلاب دوم (فتح لانه جاسسوی) بود نامبردار باشد…

ج) سال ۹۹ و در آخرین سال قرن ۱۴ شمسی، شاید فرصت خوبی برای ارزیابی این جنبش بعد از نزدیک به هفتاد سال باشد. همه چیز در این سال دست به دست هم داد تا جنبش دانشجوئی دیگر در پیشوند «جنبش» خود بازاندیشی کند.

در آخرین سال قرن در سایه ویروس کرونا، نیم‌رمقی هم که در وجود این جنبش به مدد حضور و گه‌گاه جلسه و بیانیه‌ای و نشستی مانده بود، دیگر کورسویی ندارد. گویا اصلا با رفتن دانشجویان از دانشگاه به غار آموزش مجازی؛ بنا بوده است که فعالیت‌های سیاسی دانشجویان و ایفای نقش آنان در جامعه نیز به فراموشی سپرده شود.

البته از مدت‌ها پیش این رخوت بلای جان این جنبش شده بود. سال‌ها پیش رهبر انقلاب لعنت فرستاده بودند به کسانی که می‌خواهند و یا دوست دارند دانشجوها غیر‌سیاسی باشند. خوشمان بیاید یا نیاید، تا حد زیادی این ضایعه اتفاق افتاد. حتی در خود دانشگاه‌ها بزرگ‌داشت قیام سه شهید دانشجوئی در ۱۶ آذر به مجلس جشن روز دانشجو و برنامه‌های طنز و دورهمی تبدیل شده بود آن هم در سایه بلیط‌فروشی!!

خیلی هم پی‌بردن به دلیل این رخوت شاید سخت نباشد. سرخوردگی‌های سیاسی و حتی سواستفاده‌های سیاسی نه تنها دانشجویان که حتی اساتید دانشگاه را نیز در چنبره خود اسیر کرده بود و شد آن‌چه نباید می‌شد.

هرگاه که انتخاباتی نزدیک می‌شد، شور و هیجان و توان این جنبش پای این حزب و فلان جناح و مرام به کار گرفته‌شد، و بعد از انتخابات هم همه چیز به خصوص وعده‌های به این جوانان به فراموشی سپرده می‌شد. مگر چند بار می‌توانستند آزموده را ببازمایند؟

اوج رخوت این جنبش را در همین دو سال گذشته ببینید. انتخابات مجلس سال ۹۸ و میزان مشارکت سیاسی دانشجویان را با ۹۴ هم مقایسه کنید خصوصا اگر در فضای دانشجویی باشید سرتان سوت می‌کشد. هیچ خبری. حتی این روزها وقتی یکی از اساتید دانشگاه (شهیددکتر فخری‌زاده) و متعلق به جامعه صنفی دانشگاه هم در روز روشن به تیر ترور آماج کینه دشمن قرار می‌گیرد، جامعه دانشگاهی نای یا انگیزه حرکت ندارد و به همان ۴ پوستر و اطلاعیه وشعاری که از بیرون شنیده می‌شود بسنده می‌کند.

حالا انتخابات ۱۴۰۰ هم می‌رسد و بعید است مشارکت به حد مقبول و در شان جنبش دانشجویی اتفاق بیافتد. باید فکری به حال حرکتی کرد که همواره برای رسیدن به اهداف جمهوری اسلامی ایران از همه وجود خود مایه گذاشته.

د) مشکل چیست و درمان آن چیست؟ نه اینجا مجال بحث است و نه من متخصص. فقط می‌دانم که چاره کار را باید در خود دانشجو و در داشگاه جستجو کرد. کار را باید به دست خود این جوانان سپرد و به پای حرف آنان نشست. از جلسات پیران و به اصطلاح بزرگانی که به این جنبش درحد رسیدن به اهداف سیاسی خود بهره می‌برند و به جلسات آنان نباید دل بست. کاری از پیش نخواهند برد. تجربه از تفاوت و ای چه بسا از شکاف عمیق این دو نسل حکایت می‌کند.

به عنوان یک راه کوتاه باید به سراغ کرسی‌های آزاد‌اندیشی با همه لوازم آن رفت. شعاری که در عمل با همه دستورالعملها و آیین‌نامه‌ها و سازمان‌های کذا حتی به تعداد انگشتان دست نیز کارنامه موفق ندارد .(تشکیل میزگردها و کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها که بنده مکرّر این را تکرار کرده‌ام و تأکید کرده‌ام و توصیه کرده‌ام؛ و خب خیلی پیشرفتی نداشته/مقام معظم رهبری)

این اتفاقات نیافتد جنبش دانشجوئی به کبریت بی خطری تبدیل میشود که به قول دکتر شریعتی ” همچون دیگران – کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و …»

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.