کاشان فردا – محدثه میرکمال / من هم بعد از یکسال و نیم مقاومت، متاسفانه در دام کرونا افتادم. دامی که از بیخبری درمآورد و متوجه شدم اطرافم در مراکز درمانی دارد چه میگذرد.
قدم اول بعد از بروز علائم، تستدادن بود. در یک مکان شلوغ که اگر کرونا نمیداشتی هم آنجا در آن ازدحام جمعیت و تایم یکی دو ساعتی که باید آنجا میبودی، میگرفتی.
تستم مثبت بود و این شروع دوندگیهای من و خانوادم بود.
قدم بعدی گرفتن نوبت دکتر عفونی بود. و تلفنی ممکن بود نتوانم موفق بشوم. پس مجبور بودم حضوری ساعت ۱۰ صبح پای دستگاه نوبتدهی باشم.
با وجود آن تبولرزی که از شب قبل گریبانم را گرفته بود، پنج دقیقه به ۱۰ خودم را پای دستگاه رساندم با یک صف طولانی پای دستگاه مواجه شدم.
مدت زیادی در صف بودم و تا نوبتم بشود، آدمهای زیادی را دیدم که آنها هم کرونا داشتند و در این بین گاهی افرادی پیدا میشدند که برای دکتر اطفال یا کلیه آمده بودند نوبت بگیرند و بیخبر که این صف طویل را کروناییها تشکیل دادهاند.
روز اول نوبتها پر شد و من ناکام ماندم. روز دوم آنقدر حالم بد بود که نتوانستم خودم بروم و مادرم که از قضا او هم مبتلا هست این کار را برایم انجام داد.
چند باری که مسیرم به مطب افتاد، متوجه شدم طبیعی هست اگر بگویند ساعت ۷ بیا ولی ساعت ۹ و نیم نوبتت بشود بروی پیش دکتر. مهم نیست که مراجعهکننده چه حالی دارد، باید با وجود تنگینفس ماسکها را هم تحمل کنی، منتظر بنشینی تا نوبتت بشود. تازه مطب آنقدر مطب شلوغ میشود که شاید جا نباشد بنشینی.
این که میروی بیرون صندلی برای نشستن پیدا میکنی یا سرپا در همان مطب منتظر مینشی، بسته به حال عمومی خودت دارد.
من حتی اشخاصی را دیدم که در این شرایط با پتویی همراه خود، در حیاط جایی یافتند تا زمانی که نوبتشان میشود، هم استراحت کنند هم از شر لرز کمی دور باشند. من که با دیدن آنها بهشدت دلم میخواست در خانه و زیر پتویم مشغول استراحت میبودم.
البته بهتر هست دعا کنی سختیها فقط همین مراحل باشد و کرونای لعنتی به ریهات نزند، که اگر بزند بدبخت میشوی
و از شانس بد، به ریهام زد.
درمانش کمی گران و تا حد زیادی پر دردسر است. شش تا آمپول با هزینهی هر یک دستکم یک میلیون باید زد البته اگر باشد و گیر بیاید.
گفتم گیر بیاید، آمپولها را باید داخل سرم زد و حتما در جریان هستید که سرم این روزها آنقدر کم و نایاب شده است و باید تمام داروخانههای شهر را بعد از آمپول برای سرم زیر پا گذاشت. بگذریم.
از دردسرهایش بگویم؛ ابتدا باید آزمایش بدهی که آیا میتوانی تزریق کنی یا خیر؟ البته کسی به جواب آزمایش ما کاری نداشت و بعد از تزریق سراغ جواب آزمایش را گرفتند و آن را داخل پروندههایمان گذاشتند.
بماند که پرستار برای رگگرفتن نیست و همان یکبار که رگت را میگیرند و سرم تمام میشود، آنژیوکت باید داخل دستت بماند برای فردا و فرداها، تا زمانی که نیاز نباشد بیایی و تو در کنار تمام بدندردی که امانت نمیدهد و سرفههایی که از اثرات درگیری ریه است، این سوزن را هم در دست تحمل کنی.
در آخر، همهی اینها میگذرد. تو میمانی و افسردگیای که از دوندگی این مدت برایت بوجود آمده.
البته فقط افسردگی نیست، وسواس هم از طرف دیگری گریبانت را میگیرد که نکند دوباره به آن حال کذایی مبتلا شوی و دیدن رعایتنکردن دیگران برایت عذابآور است.
دلت میخواهد به همهشان بگویی، دست و پنجه نرمکردن با کرونا کار بسیار سختی ست. لطفا رعایت کنید!
از این نویسنده:
+ امروز روز توست
کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم: https://www.instagram.com/kashanefarda.ir
عقل بزرگترین نعمت الهی است …
اگر پیرو WHO هستید که طبق آخرین ویرایش بیانیه این سازمان در خصوص بیماری کرونا … هیچ دارویی برای بهبودی و درمان این ویروس وجود خارجی نداره ( و فقط وصل اکسیژن برای بیمارانی که ریشون درگیر شده توصیه شده ) اما اینجا ایران است و مافیای طبابت و داروخانه ها و …
رمدسیویرها و … صرفاً سعی و خطایست که درصد وحشتناکی رو به کام مرگ برده و اگر هم شما هنوز زنده هستید به زودی عوارض بد داروها سراغتان خواهد آمد
اگر پیرو WHO هم نیستید که باید سراغ طبی بروید که مدعی هستش برای این بیماری درمان دارد . و الحمدلله طب سنتی اسلامی براحتی بدون عوارض دارویی شما رو درمان خواهد کرد و حتی 1 مورد مرگ و میر هم نداشتند … البته خوب است بدانید که طب سنتی اسلامی ؛ دمنوش آویشن و … این موارد نیست و خوب است کمی تحقیق کنید و مثلاً از وجود دکتر خیر اندیش استاد طب سنتی جویا بشید