کاشان فردا – سید محمدرضا امام / امسال نیز ماه محرم و ایام سوگواری سید و سالار شهیدان کمی چالشی گشت. برخی با تأکید بر حفظ شعائر دینی و بیان تجربیات سخت شیعه در طول تاریخ برای برپایی این شعائر، پیگیرانه مراسم هرسالهی خویش را برگزار کردند و برخی با توجه به شیوع کرونا و اهمیت حفظ سلامتی افراد و عدم رعایت درست مقررات بهداشتی، بر عزاداریهای انفرادی و تأمّل و تعمّق پیرامون قیام امام حسین(ع) تأکید کردند.
اما فصل مشترک هر دو گروه اهمیت حفظ جان است. هر دو گروه معتقدند با رفتارشان سلامتی و جان هیچکس تهدید نمیشود. این فصل مشترک ریشه در احکام اسلامی و مسلمّات فقهی دارد. فقهای اسلامی بالإجماع و لاأقل به حکم عقل و قُبح عقلی ترک سلامتی، حفظ نفس را واجب میدانند.
توضیح آنکه دربارهی حفظ جان دو آیهی مشهور داریم. آیهی ۲۹ سورهی نساء که در فرازی از آن میفرماید: « … و لاتَقتُلوا أنفسکم…» و آیهی ۱۹۵ سورهی بقره که میفرماید: «… و لا تُلقوا بأیدیکُم الی التَهلُکَة …» به این معنا که به دست خویش خودتان را به هلاکت نیندازید. عموم فقها و مفسرین از این آیات حرمت خودکشی را استنباط کردهاند.
محقق اردبیلی در کتاب ارجمند زُبدةالبیان نوشته است:
«این آیه بر تحریم خودکشی دلالت دارد و برخی گفتهاند مراد از آن قراردادن نفس در معرض هلاکت یا عذاب است با خوردن اموال دیگران از روی ستم. یا مراد از آن کشتن یکدیگر است. ممکن است مراد از آن ایراد ضرب و جرح باشد چون استعمال لفظ قتل در معنای ضرب و جرح بعید نیست و بر این اساس برخی قائل به حرمت جراحت وارد کردن انسان بر خود شدهاند.» (۱)
اما خودکشی معنای مشخصی دارد. این که فردی با فعل یا ترک فعلی به قصد کشتن خودش عالماً و عامداً خویش را بکشد.(چه موفق شود چه نشود) حال سوال پیش میآید اگر شخصی با عدم رعایت درست قواعد بهداشتی، امنیتی و … خودش را در خطر مرگ بیاندازد و بمیرد در شمول حکم این آیات است؟ پاسخ برخی مثبت و برخی منفی است! شاید بدانید برخی فقها به استناد همین آیات، عملیات انتحاری یا به اصطلاح شهادتطلبانه را نیز جایز نمیدانند.
حفظ نفس واجب است
به هرحال چه دلالت این آیات بر وجوب حفظ نفس کامل بدانیم چه ندانیم، عقلاً حفظ نفس واجب است. اما بیان نکتهی ظریفی که مرحوم علامه طباطبایی در المیزان گفتهاند؛ خالی از لطف نیست. این که در آیه ۲۹ نساء از واژهی «أنفسکم» به معنای نفسهایتان استفاده شده! نه یک نفس! پس شاید دلالت بر این دارد که نفوس مؤمنین مانند یک نفس واحد فرض شده است! یعنی اگر در جامعهی دینی جان خود را بگیری گویی دیگری را کشتی و فرقی میان نفس خود و دیگری نیست. (۲)
با این اوصاف است که فقها خوردن شراب، مردار و … حتی درگیری و زد و خورد با دیگری را که مانع از غذا خوردن شخصِ مشرف به مرگ و مضطرِ از گرسنگی میشود؛ جایز میدانند! یعنی برای جان به در بردن از مهلکهها خیلی از کارهای حرام، جایز و در اغلب موارد واجب میشود.
آنچه گفته شد تنها مقدمهی کوتاهی بود که اهمیت حفظ نفس در اسلام را نشان دهد. اکنون میپردازیم به پرسش اصلی!
بسیار خوانده و شنیدهایم که ظهر عاشورا امام حسین (ع) اقامه نماز جماعت کرد و در این راه تنی چند از بهترین یارانش، سپر تیرهای روانهی سوی ایشان گشتند و به خیل شهدا پیوستند.
سوال این است که این گزارشها چگونه با آن حُکم شرعی وجوب حفظ نفس خود و دیگری جمع میشود؟ نماز بر حفظ جان مقدم است یا بالعکس؟ اصلا چرا باید امام (ع) در تیررس نماز میخواند که تلفات بدهد؟ اگر در پاسخ بگویند برای مانور تبلیغاتی بوده است! میتوان جواب داد که حفظ جان افراد، آن هم مومنین و یارانی چنین انگشتشمار بالاتر از یک پیام تبلیغاتی است! پس آیا باید تاریخ واقعه را بازخوانی کرد؟ آیا باید به توجیهاتی از این قبیل که حسین بن علی (ع) تکسوار وادی عرفان و بریده از جهان بود و قیام کربلا یک عشقبازی عارفانه بود که با این احکام مصلحتجویانهی فقهی سنخیتی نداشت؛ تن داد؟
با پرهیز از مقدمهچینی و اطالهی کلام، پس از تأمل و تحقیق راجع به سوال به نکتههایی درخورد توجه میرسیم که با در کنار هم قرار دادن آنها احتمالا ابهاممان زدوده میشود. پیش از هر چیز باید آن لحظه را بازخوانی کرد.
طبعا در این نوشتار کوتاه نمیتوان گفتههای تمام مقاتل را نوشت و به قضاوت نشست. به ویژه آنکه تاریخ، علمی قابل اعتماد و قطعی برای قضاوت ارزشی رفتار و افکار آدمیان نیست. حلقههای مفقودهی تاریخ، گزارشهای ضد و نقیض و فاصله زمانی زیاد از لحظهی وقوع تا زمان نگارش آن (گاهی چند قرن) و عدم اعتماد کامل به نقلهای سینه به سینه، اعتبار تاریخ را مخدوش میکنند خصوصا اگر سخن از یک رویداد جزئی همچون برپایی نماز ظهر در یک نبرد پر از حادثه باشد.
نماز ظهر امام حسین در ظهر عاشورا
حال با توجه به این مقدمه، اولین نکتهای که جالب به نظر میرسد آن است که کیفیت و شکل و چگونگی اقامهی نماز ظهر عاشورا توسط امام حسین(ع) و یارانش فقط در چند مقتل ذکر شده است و در مقاتل دیگر بیان نشده است. حتی شیخ مفید که به این نماز در مقتلالارشاد اشاره کرده است تنها یک عبارت کوتاه آورده است که حضرت با فرارسیدن موقع نماز ظهر دستور به اقامهی نماز خوف کرد. (۳)
از میان مقتلنویسان، سید بن طاووس در کتاب «المَلهوف علی قتلی الطفوف یا اللُهوف» نسبتاً مفصل دربارهی آن مینویسد: «وقت نماز ظهر فرار رسید. امام حسین (علیهالسّلام) به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی امر فرمود که با نیمی از یاران، جلوی امام و نمازگزاران بایستند (و مراقب دشمن باشند). سپس امام با نیم دیگر، نماز خوف خواند.
تیری از جانب دشمن به سوی امام حسین (علیهالسّلام) پرتاب شد. سعید بن عبدالله جلو آمد (و خود را هدف آن قرار داد). او پیوسته با بدنش امام حسین (علیهالسّلام) را از تیرهای دشمن حفظ میکرد.»
با این اوصاف اولین نکته روشن میشود. این که امام بنا به دستور شرع و مطابق آیهی ۱۰۴ سوره نساء نماز خوف بپا داشت. یعنی در خصوص این مورد، اولین اقدام امام برای حفظ جان مومنین برقراری ترتیب نماز خوف بود. صلاة الخوف همان «نماز یومیه» است، ولی به صورت شکسته (مانند نماز مسافر ) است خواه در سفر باشد و خواه در حضر، با جماعت خوانده شود، یا فرادی. شرایط نماز خوف چهار چیز است: اولاً دشمن در جهت مخالف قبله مستقر باشد. ثانیاً برای مسلمانان بیم آن باشد که اگر تمام لشگریان با هم برای خواندن نماز بایستند، دشمن به آنان حمله کند. ثالثاً تعداد نفرات مسلمانان به حدّی باشد که اگر دو فرقه شوند، یکی از آن دو فرقه یارای مقاومت با دشمن را داشته باشند. رابعاً احتیاج به بیشتر از دو دسته کردن نمازگزاران نباشد.
نکتهی دوم آن که نیک میدانیم نماز به منزلهی ستون دین از آن جمله احکام است که تعطیل بردار نیست! ممکن است که بنا به شرایط شکل آن عوض شود اما ممکن نیست که کلا از شخص مسلمان سلب و منتفی شود. در شرایط بحرانی و یا در آخرین لحظات زندگی هم اگر انسان نماز خویش را ادا نکرده باشد، میتواند با حرکت انگشتان دست و ادای چند جمله نماز خویش را ادا کند. (مانند تسبیحات اربعه و… ر.ک توضیح المسائل مراجع عظام تقلید).
پس جنگ ۷۲ نفر با چند هزار نفر دشمن تشنه به خون نیز، نافی نماز نمیشود. خصوصا که باید نکتهی سومی را اشاره کرد مبنی بر این که دشمنان حسین بن علی(ع) تبلیغات وسیعی کرده بودند که او خارج از دین اسلام است. زر و زور و تزویرِ زمانهی معاویه و یزید، کار را به آنجا رسانده بود که اهالی شام خبر ضربت خوردن علی(ع) در محراب نماز را باور نمیکردند و میپرسیدند مگر علی هم نماز میخواند؟ اکنون آنها، سپاهیان شام گشته بودند و همچنان معتقد به بیایمانی نوادهی پیامبر اسلام!
جمع نکتهی دوم و سوم این نتیجه را میدهد که اولاً حفظ جان اوجب و اولی است بر شکل نماز نه اصل نماز! برای حفظ جان نماز را ممکن است به طریق دیگری ادا کنی؛ اما نمیتوانیم به کلی ادا نکنیم. ثانیاً برپایی نماز توسط امام و یارانش بهسان یک باطلالسحر و مانور تبلیغاتی بزرگ در آن بحبوحهی جنگ، بسیار لازم است! برخی معتقدند اقامهی نماز در آن میانهی کارزار اولویت داشت چرا که در هر صورت حسین و یارانش شهید میشدند پس چه بهتر تبلیغ دشمن را مبنی بر خروج او از دین تا ابد خنثی کنند و پیام خویش را جاودانه سازند.
اما همچنان سوال اصلی نوشتار پابرجاست! آیا نمیشود به گونهای نماز گزارد که جان عزیزی از بین نرود؟ پاسخ منفی است! هرچند پاسخ دقیق به چنین سوالی نیازمند اشراف کامل به وضعیت نبرد است اما با همین اطلاعات نسبتاً اندک نیز میتوان نکاتی دریافت.
چند نکته و گزارش تاریخی نشان میدهد که راه دیگری متصور نیست. حسین بن علی(ع) و یارانش محاصرهی کاملاند! یعنی در هر طرف که نماز بگزارند؛ دشمنانی وجود دارند که با اشراف کامل او را تیرباران کنند. جنگ به میانهی خویش رسیده است! نیمی از یاران شهیده شدهاند. یارانی که همگی با اختیار و اشتیاق خویش در جمع یاران حسین(ع) حاضرند! کسی آنها را مجبور نکرده است. همین عنصر «اختیار» از یاران حسین نمونههایی سرآمد از مبارزان تاریخ ساخته است.
اکنون موقع آرایش جنگی هنگامهی نماز است! در تقریبا تمام مقاتل عبارتی به چشم نمیخورد که معنای طلب سپرِ بلا و جاننثارشدن از آن برآید! شاید در این آرایش جنگی خاص نماز خوف شخصی مجبور به جانفشانی شود اما مگر در کنار حسین ماندن چیزی جز ایثار بود؟ همهی یاران حسین میدانستند سرنوشت آن نبرد نابرابر چیست.
از سوی دیگر حسین بن علی(ع) تا جان در بدن دارد، تمام تلاشش دور کردن دشمن از خیمهگاه غیرنظامیان است. پس شایسته نیست در خیمه نماز بخواند و دشمن را در هوس به شهادت رساندنش، به آن فرابخواند! آن هم دشمنی که پس از شهادت حسین(ع) به خوبی طبع وحشی خویش را نشان داد و خیمهها را به آتش کشیدند و در بدرفتاری با غیرنظامیان سنگ تمام گذاشتند.
حسین(ع) نماز را هر کجا بخواند و به هرشکلی که بخواند در دیدرس و تیررس دشمن است! گزیر و گریزی نیست. دشمن صراحتاً اعلام کرده که امان برای نماز نمیدهد! حال چه بهتر که با این نماز فریاد بلندی بر حرامیان بکشد شاید که قلبی بلرزد و دشمنی فروبگذارد! حسین با نماز ظهر عاشورا، حجت را تمام کرد. عشقبازی او با پروردگارش در تاریخ ماند! و بیهوده نبود که شب پیش از واقعه را مهلت گرفت برای راز و نیاز با خدا. او شب عاشورا نیروی معنوی یارانش را متمرکز و افزایش داد و ظهر عاشورا که نبرد به سختترین لحظاتش میرسید با اندک یاران خویش پرندهتر ز مرغان هوایی گشت.
یعنی حسین که دیگر ظهر عاشورا کاملا شهادت خود و یارانش را مسجل میدانست، صحنهای عارفانه آفرید. او از یک موقعیت محتوم و ناگزیر، یک اثر هنری زیبا آفرید. یک مدیتیشن کوتاه اما عمیق در میانهی نبرد! یاران باقیمانده، خاصالخواصاند! آنها باید یک پایان باشکوه را برای حرکتش رقم بزنند. چه این که صحنه آخر، صحنهی یگانه هنرنمایی آن روح راضی و نفس مطمئنه است.
بنابراین واقعهی عاشورا به مثابه یک اثر هنری کامل، وجوه مختلفی دارد و از هیچ کس جز حسینبن علی(ع) انتظار نمیرود که فقه و سیاست و حماسه و عرفان را یک جا در چند روز سامان دهد و هیچکدام را فرونگذارد!
نه از قواعد فقهی دست شست (بهطور مثال نه جانی را بیهوده به خطر انداخت؛ نه شروع به جنگ کرد؛ نه نمازی را ترک گفت و…) نه سیاستی را کنار گذاشت (مثلاً نه درب مذاکره را بست؛ نه ماجراجویی برای جنگ کرد؛ نه ناجوانمردی کرد و…) نه حماسه را نادیده گرفت! دلاورانه تا آخرین قطرهی خون بر آرمان خویش ماند و مرگ با عزت انتخاب کرد و نه بعد عرفانی و معرفتی عمل خویش را فدا کرد!
در ملتقای دور از دسترسِ فقه، سیاست و حماسه! نماز عاشقانه میخواند و روح خویش را به آن جایی پرواز داد که قلههای عرفان همچون نقاطریزی بر زمین دیده میشوند!
و درودها بر تو روح بزرگ بشریّت
سید محمدرضا امام / کارشناس ارشد فقه و حقوق جزا
(۱) . زُبدَةُ البیان فی احکام القرآن ، المکتبة الجعفریة لإحیاء آثار الجعفریة ، تهران،بیتا، چاپ اول ، ص428
(۲) . سید محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن ، منشورات موسسة الأعلمی للمطبوعات. بی تا. جلد 4 ، ص 320.
(۳) . شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، کنگره شیخ مفید ، قم، چاپ اول 1413 ه.ق. جلد 2 ، ص 105 . همچنین بنگرید به: البَلاذُری ، أنساب الأشراف . نشر دارالفکر ، بیروت. چاپ اول، 1417ه.ق. جلد 3، ص 195
(۴) . سید بن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، نشر دار الأسوة للطباعة و النشر، چاپ دوم ، 1417ه.ق. ص 165
همچنین بنگرید به : محمد بن جریر طبری ، تاریخ الطبری ، نشر دارالتراث ، بیروت 1387ه.ق. جلد 5، ص 441.
و همچنین: الخوارزمی،المقتل الحسین ، نشر انوار الهدی ، 1423ه.ق. جلد 2 ، صص 20 و 21.
کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم: https://www.instagram.com/kashanefarda.ir