خانههای باقیمانده گواه کوچکی بر گذشته کاشان است
کاشان فردا ـ خانههای تاریخی کاشان از نظر کیفیت معماری، در جهان بیهمتا و بافت شهری کاشان از با ارزشترین و پیچیدهترین نوع معماری بافت در جهان است. هر کدام از خانههای کاشان چه کوچک و چه اعیانی، شخصیت و کیفیت منحصربهفرد خود را دارند، و مانند خانههای دیگر شهرهای کویری ایران، نمونههای کوچک و بزرگی از هم نیستند.
کاشان به استناد مستشرقینی که از این شهر در سدههای ۹ تا ۱۱ هجری قمری دیدن کردهاند، یکی از زیباترین شهرهای زمان خود بوده است. گرچه بیش از ۹۰ درصد بناهای بینظیر این شهر از بین رفتهاند و سالخوردگان از خانههایی که ما امروزه آنها را میستاییم، بهعنوان بناهای معمولی در مقایسه با خانه «شکری» و خانه «بزرگ» و «مکرمالسلطنه» و حمام «پنجهشاه» و «تلگرافخانه» یاد میکنند، با اینهمه، خانههای باقیمانده و حفظشده این شهر، گواه کوچکی بر گذشته آن شهر آرمانیاند.
شهری که مخمل و قالی آن شهرت جهانی داشت و «ابنسینا» در اصفهان از صدای بازار مسگران آن مینالید. کاشان، شهر هنر (رضا عباسی، صنیع الملک و کمالالملک) و موسیقی (ابوالحسنخان صبا، و موسیخان نیداوود، بدیعی و ذبیحی) بود.
باور اینکه هرروزه آنهمه زیبایی و جلال و موسیقی در زیر آن سقفهای بلند متولد میشدند و دیگر نمیشوند، تأسفبار است ولی چاره چیست؟ از جبر یا طنز روزگار است که تمدنهای باستانی باید نابود شوند تا تمدنهای جدید بر مردهریگ آنها، ولی فرسنگها دورتر، جوانه زنند.
آشنایی یا صبا منوچهری
تابستان سال ۱۳۸۶ بود و نمایشگاه مروری بر هنر قاجار در فرهنگستان هنر ایران در تدارک برگزاری. من مجموعهای از عکسهایم از دیوارنگارههای کاشان را برای سالن دیوارنگارههای قاجاری و زندیه نمایشگاه، چاپ کردم. نمایشگاه در تابستان همان سال برگزار شد. یکی از بازدیدکنندگان از این نمایشگاه خانم «صبا منوچهری» بود.
منوچهری شعف حاصل از دیدن تصاویری از شهر پدریاش را با دایی خود در میان گذاشت. دایی او مرحوم «پرویز ملکی» صاحب یکی از موفقترین آرتگالریهای تهران آن سالها بود. گالری هما، مآمن من بود و من یک سال قبل از آن، یک نمایشگاه از مجسمههایم را در آنجا برگزار کرده بودم. «هنگامه معمری» بهعنوان مدیر گالری و شهروز نظری بهعنوان هنرمند و منتقد هنری، بهترین دوستان و حامیان من و همچنین از دلایل موفقیت این گالری بودند.
شهروز باب آشنایی من و صبا منوچهری شد. بعد از آشنایی، با صبا قرار سفر به کاشان گذاشته شد. در طول سفر از اهمیت هنرهای ازیادرفته کاشان، بهخصوص مخمل و زری بینظیر آن صحبتها رفت. من که آن روزها داغدار خانههای باارزش و در حال ویرانی کاشان بودم، روضهی تأثیرگذاری در این باب خواندم و او را مشتاق به خرید یکخانه کردم و او نیز این کار را به من سپرد.
یافتن خانه رشادی
از بختیاری من، مهندس «احسان زراعت» از معدود کارمندان سوتهدل و کاشاندوست اداره میراث فرهنگی کاشان، پسرعمه من نیز بود. بعد از چند ماه جستوجو همراه احسان زراعت، «خانه رشادی« در محله سرپله پیدا شد و دل ما را برد. خانه در مالکیت «بانک تجارت» کاشان بود.
من از طرف صبا منوچهری و مهندس «محمدرضا حائری» از دیگر سو، تنها خواستگاران خانه بودیم. حائری سوتهدلی دیگر و یکی از بهترین تئوریسینهای معماری سنتی کاشان بوده و هست.
اعتراض روزنامه همشهری به مزایده بانک در مورد فروش خانه ثبت ملیشده
حائری از بیم فروش خانه به بساز بفروشان و تخریب بنا، خانه را ثبت آثار ملی و مزایدهی بانک را رسانهای کرد. روزنامه همشهری مورخ ۶ مرداد ۱۳۸۶ در صفحه اول و تیتر یک خود از فروش آثار ملی توسط بانک تجارت نوشت:
«مزایده اثر تاریخی کاشان بهعنوان واحد مسکونی. یک بنای قدیمی و تاریخی شهر کاشان به نام خانه رشادی با بیش از ۱۰۰ سال قدمت، در قالب یکخانه مسکونی توسط بانک تجارت در هفته گذشته به مزایده گذاشته شد. بانک تجارت در روز ۲۷ تیرماه سال جاری در آگهی مزایدهای که در روزنامهها به چاپ رساند، یکخانه تاریخی و قدیمی را واقع در شهر کاشان که در فهرست آثار ملی کشور نیز ثبتشده با قیمت متری ۳۹ هزار تومان بهعنوان خانهای مسکونی برای فروش. عرضه کرده است.
این آگهی درهفته گذشته در حالی منتشرشد که این بنا از سوی مالک فعلیاش، مدتها در اختیار خانوادههای افغانستانی و در قالب اجاره قرارگرفته بود و پس از چندی با دخل و تصرف مالک در این بنا، صدماتی به آن وارد شده بود.
بر پایه این گزارش، مالک بنا برای گرفتن تسهیلات بانکی سند این بنا را در رهن بانک گذاشته و پس از بهرهمندی از تسهیلات بانکی، از بازپرداخت آن سرباز زد که بانک تجارت پس از مصادره و بدون توجه به موقعیت تاریخی و ثبت آن در فهرست آثار ملی، این بنا را بهعنوان یکخانه مسکونی قلمداد کرده و آنرا به همراه بناهای دیگر به مزایده گذاشته است. این خانه که بهعنوان خانه رشادی معروف است دارای دوطبقه، با متراژ ۸۳۰ مترمربع بوده و هماکنون نیز بر اثر بیتوجهی مالک آن و صدمات وارده وضعیت ناگواری دارد. روزنامه همشهری. ۱۳۸۶/۴/۶»
میراث فرهنگی از خواب پرید
بعد از این خبر، میراث فرهنگی کاشان از خواب ۴ فصلش میپرد و در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۸۶ جوابیهای به روزنامه همشهری میفرستد که در صفحات داخلی روزنامه چاپ میشود:
واکنش مسئولان کاشان به انتشار خبر مزایده خانه رشادی، چاپ خبری با عنوان «مزایده اثر تاریخی کاشان بهعنوان واحد مسکونی» در روزنامه همشهری واکنش مقامات محلی این شهر را در پی داشت. بنا به گفته مسئولان بانک تجارت کاشان، در حال حاضر به استناد مدارک موجود در بانک، این ملک در اصل متعلق به رشادی نبوده و مالک این بنای تاریخی شخص دیگری است.
سند این بنا در سال ۱۳۷۳ بهمنظور استفاده از تسهیلات بانکی در گرو بانک تجارت قرارگرفته و مالک پس از بهرهمندی از این تسهیلات تاکنون برای بازپرداخت آن هیچ اقدامی انجام نداده و این در حالی است که بانک نیز در این مدت با وی مساعدت کرده است. بر اساس اطلاعات واصله از این بانک تاکنون (تاریخ ۸۶/۵/۸) هیچگونه اطلاعی در مورد ثبت ملی این بنا ابلاغ نشده و بانک تجارت ضمن مکاتبه با اداره میراث فرهنگی کاشان، خواستار اعلام شماره و تاریخ ثبت این بنا شده است. این مقام مسئول متهم کردن بانک به مزایده یک اثر ملی بهعنوان واحد مسکونی را غیرمنصفانه دانست و گفت: اگر بانک از ثبت اثر ملی اطلاعی داشت، مطمئناً بهگونهای دیگر با آن برخورد میکرد. وی افزود: باوجود اینکه بانک از میراث فرهنگی جهت اعلام تاریخ ثبت بنا استعلام کرده اما هنوز پاسخی دریافت نکرده است.
در همین حال غلامرضا حسنیمقدم، رئیس میراث فرهنگی کاشان گفت: طبق قوانین اداره میراث هرگونه تخریب و تغییر در بناهای تاریخی ممنوع ولی خریدوفروش آن بلامانع است. حسنیمقدم افزود: به کلیه خریداران بناهای تاریخی توصیه میشود قبل از خریداری اینگونه بناها از میراث فرهنگی استعلام بگیرند. وی ثبت بنای تاریخی خانه رشادی در فهرست آثار ملی را تأیید کرد. (روزنامه همشهری. ۱۳۸۶/۹/۴)
ابطال مزایده بانک
بانک تجارت که گیج و شوکه شده بود، مزایده را باطل اعلامکرد و در جواب پیگیریها، آنرا بهوقت دیگری موکول کرد. ۶ ماه بعد در آذرماه، بانک دوباره اعلام مزایده کرد. خوشبختانه خواستگاران همان دو خواستگار فرهنگی و سمج قبلی بودند و هیچ بسازبفروشی در میان نبود. دلیل آنهم مبرهن بود، هیچ آدم عاقلی، خریدار یک خرابه در کوچه یک متری نبود. درحالیکه قیمت پایه از طرف بانک ۳۹ میلیون اعلامشده بود، قیمت پیشنهادی از طرف من، ۵۵ میلیون و از طرف محمدرضا حائری، ۴۰ میلیون بود. بالاخره بعد از کشوقوسهای زیاد، خانه خریداری و عشق که آسان مینمود آغاز شد.
شما پِیِ گنج میگردید
خانه کموبیش به خانه رشادی معروف بود، ولی اهالی محل به آن «طالبیان» هم میگفتند. بین کاشانشناسان به خانه «امانت» نیز مشهور بود. معمار بنای «شهیاد» سابق و آزادی فعلی بهعنوان نماد ایران مدرن، کار «حسین امانت» فرزند این خانواده کاشانی است. اولین بار بود که در این محله یعنی پشت عمارت و سرپله، خانهای مرمت میشد. در ابتدا برای ساکنان محله باورکردنی نبود که یک ما میخواهیم این ویرانه را احیا کنیم. همه مشکوک بودند و به دیده حیرت ما را برانداز میکردند و به لهجه کاشی میگفتند: «شما پِیِ گنج میگردید.»
در ۲۲ بهمن ۱۳۸۶، من بهعنوان مدیر بهرهبرداری و مهندس زراعت بهعنوان معمار مرمت پروژه شروع به کارکردیم. محمدرضا حائری و کیارش اقتصادی از طرف زراعت بهعنوان مشاوران پروژه مرمت معرفی شدند. کیارش هم از دلسوختگان عزیز معماری و میراث ملی است که هرکجا پا گذاشته، پشتپایش میراثی احیا شدهبود.
طرح مرمت و احیا و آسیبشناسی را علی ادهمی و مردمشناسی را خانم سادات بهعهده گرفتند و مستندنگاری و عکسبرداری توسط آقای فلاحکار مدیر روابط عمومی میراث شروع شد.
مرحوم استاد حاج رضا زراعت مرمتکار قدیمی میراث، بهعنوان معمار مرمت و استاد علی خبازی بهعنوان بنا مشغول بهکار شدند. آقایان رامش و ماشاﷲ فینی و حسنآقا ابوالفضلی از اولین کارگران مرمت خانه بودند.
خاکبرداری جانگداز خانه شروع شد. سردابها تا نیمه در زیر خاک و زباله بودند، مطبخ و چند اتاق خانه فروریخته بود. ایوان هم در آستانه فروریزی بود.
تا مرداد ۱۳۸۷ هر روز به خاکبرداری شب میشد. بیشک اگر بالابر مکانیکی ابداعی احمد ابراهیم شاهی نبود خاکبرداری سالها ادامه مییافت.
در تیرماه دکتر فخیمی و ثابت بهعنوان کارشناسان سازه دعوت به کار شدند و بعد از ادعاهای گزاف و ماهها طفره و اتلاف هزینه هیچ طرحی در نیانداختند.
در آبانماه ۱۳۸۷ پروژه وارد فاز جدیدی شد و بعد از وقفهای یکماهه، استاد حاج اکبر حلی برای ادامه کار دعوت شد. بنده هم از تحریریه مجله سرزمین من بیرون و برای نظارت جدیتر بر کار مرمتی به کاشان آمدم.
خانم شهناز نادر بهعنوان معمار داخلی و آقای آرزهگرگر بهعنوان سرپرست کارگاه معرفی شدند. طرح استاد حلی برای استحکامبخشی بسیار نو و جالب بود. تمام لایههای سقف برداشته شد و تنها خشت نهایی و پوسته اولیه سقف باقی ماند. بهواسطه توریهای آلومینیومی و گچ، تمامی سقف یکپارچه شد و تمامی سقف به این توریها دوخته شد. طرح او در سال ۱۳۸۹ در همایش مرمت کشوری تقدیر شد.
آقای سیدی و مقدم و شفایی بهعنوان مشاوران برق و تأسیسات و نجار شروع بهءکارکردند. شفاهی پسر خواهر استاد کارگر از بهترین گرهکاران و درودگران ایران است. روزانه تا ۵۰ کارگر و بنا در پروژه مشغول و دعاگوی بودند. بهطور استثنایی و مخصوص برق فشارقوی وارد یک بافت تاریخی شد و بعدتر سازمان عمران و بهسازی محوطه ورودی خانه را یعنی باغچه زیارت میرنشانه را نوسازی و بهسازی کرد.
به هر ترتیب کار مرمت خانه با کاربری اقامتی و فرهنگی در ابتدای تابستان ۱۳۸۹ به پایان رسید و استاد حلی کار را به بهترین صورت تحویل داد و بلافاصله کار تجهیز مجموعه آغاز شد. گلیمها و چراغها و مبلمان طراحیِ خانم نادر تا اواخر زمستان وارد خانه و چیده شدند.
دستگاههای زریبافی و مخمل بافی توسط استاد عنایتی تنها استاد زریباف و استاد یاﷲ تنها استاد مخملبافی ایران طراحی و ساخته و در سرداب خانه نصب شدند. سیستم صوتی و تصویری سینما و تجهیزات آشپزخانه مجهز خانه در محل نصب شدند.
بهسازی منحصر بهفرد خانه منوچهری
کار احیای خانه منوچهری در نوع خود منحصربهفرد است. علاوه بر شگردهای مرمتی استاد حلی که از تجربه ۴۰ سالهی خود در مرمت این خانه استفاده برد، نوع طراحی سرویسهای اتاقها توسط خانم نادر، برای اولینبار بود که به این صورت اجرا میشدند. هرکدام از اتاقها طراحی مخصوص به خود را دارند و طبق معمول سریکاری در میان نبود.
پردهها و تختها و گلیمهای هر اتاق مخصوص همان فضا طراحی شدند. برای گرمایش و سرمایش مجموعه برای اولینبار در یکخانه تاریخی از چیلر استفاده شد. حمل دو چیلر نیم تنی به داخل خانه هم از رازهای مرمتی خانه است. برای جلوگیری از تخریب کاشیهای سرویسها، آب مجموعه، تحت تصفیه قرارگرفت و تمام فضاها مجهز به دوربین مداربسته و سیستم اطفای حریق شدند. نورپردازی و سیستم صوتی و همچنین سینمای مجهز و مدرن مجموعه از دیگر ویژگیهای منحصربهفرد خانه منوچهری هستند.
در ابتدای سال ۱۳۹۰ مجموعه آماده بهرهبرداری بود و آقای روشن ابتدا بهعنوان مدیر هتل و خانم کوچکی بهعنوان مدیر کارگاههای نساجی و باقی پرسنل، این خانه عزیز را از ما تحویل گرفته و شروع بهکار کردند و چهار سال پر از امید با روزهای طلایی و خاکستری در کنار خانم شهناز نادر، استاد حلی و آقای آرزهگر به پایان رسید.
بزرگترین حس مشترک و نیروی محرکه ما در طول این سالها، امید بزرگی بود که برای دیدن روزهای احیا یکی دیگر از آثار ملی وطنمان در سر ما بود. عاقبت ما گنج را یافتیم، گنج خود خانه بود.
***
خانه منوچهری در نزدیکی بازار قدیمی کاشان و در انتهای محله سرپُله و ابتدای محله پشت عمارت گرفته است. محله سرپله از محلات معتبر کاشان است و خانوادههای خوشنام شیبانی و ضرابی و امانت در این محله ساکن بودهاند. این محله از دیگر سو مرکز ابریشم و ابریشمبافی کاشان نیز بوده است. خانه منوچهری در دوره قاجاریه و در دو زمان متفاوت در اوایل و اواخر آن ساخته شدهاست.
بخش شمالی و شرقی خانه متعلق به اوایل قاجاریه بوده و فضاهای ضلع جنوبی در سالهای انتهائی دوره قاجاریه ساختهشدهاند. مساحت زمین خانه ۱۳۸۰ مترمربع است و از این مقدار ۴۵۲ مترمربع به تکحیاط مستطیلشکل خانه و مابقی بهطور کامل به فضاهای گوناگون مسقف اختصاص دارد.
بخش شمالی با ترکیب آشنای خانههای کاشان شامل یک اتاق ۵ دری شاهنشین در مرکز اتاقهای سهدری در دو طرف آن است. ضلع شرقی خانه که مفصلترین بخش خانه است، دارای اتاقهای بالاخانه نبوده و فقط از فضای بام شمالی که راه دسترسی آن از کنار اتاق بالاخانه ضلع شمالی حیاط خانه است، بهعنوان بهارخواب استفاده میشده است.
در این بخش بهجای زیرزمین آبانبار احداثشده. وجود آبانبار اختصاصی در یکخانه در کاشان نادر و استثنائی است. بهجز این خانه، هیچ خانهای در کاشان که دارای آبانبار اختصاصی باشد، شناسایی نشده است.
استاد حلی معتقد است که ساخت اتاقهای اصلی خانه بر روی این آبانبار، بدون هراس از تأثیر نامطلوب رطوبت بر خاک بستر و زیر جِرزها نشانگر توانائی و قابلیت بسیار معماری در طراحی و استفاده از مصالح ساختمانی بوده است.
بخش جنوبی شامل ایوان رفیع و باشکوهی با سقف قوسیشکل، در مرکز طبقه همکف است. در طرفین ایوان اتاقهای سهدریهای گوشواره قرار یافتهاند. کنار اتاق ۵ دری راهرویی است که به هشتی ورودی ضلع جنوبی خانه منتهی میشود.
ورودی جنوبی خانه در دالانی فراخ و مسقف قراردارد، ورودی دو خانه دیگر نیز در این دالان قرار دارد. خانه درب دیگری هم در ضلع شمالی دارد که بدون پله است و محل ورود و خروج وسایل نقلیه آن زمان، یعنی اسب و قاطر بوده است.
احیای خانه منوچهری مانند خانههای عباسیان و طباطبایی کاشان، فقط در معماری باقی نماند. خانه علاوه بر ۱۰ اتاق بینظیر اقامتی، دارای یک کارگاه سنتی زریبافی و مخملبافی، دو فضا برای رستوران و کافیشاپ، فروشگاهی از بهترین صنایعدستی و سنتی ایران، گالری نمایش آثار مدرن هنری و سالن نمایش فیلم در منبع آبانبار قبلی خانه نیز هست.
ثبت و حفظ این خانه در راستای هدف و آرزوی بزرگتری به نام احیای محله سرپله بهعنوان یک سایت توریستی قرار دارد. تاکنون در این محل چهارخانه تاریخی دیگر خریداری و برای
کاربری کتابخانه، مرکز هنرهای ایرانی و کارگاههای مخمل و ابریشمبافی، موزه پارچههای نفیس ایرانی و اقامتگاه در حال راهاندازی هستند این آرزو بدون حمایت و کمکهای دولتی گرچه بسیار بزرگ است، ولی بهحکم آرزو بر جوانان عیب نیست در این راه قدم نهادهایم.
عاشقان را خستگی راه نیست
عشق هم راه است و هم خود منزل است
ابوالفضل شاهی ـ کاشان نیوز
*این مطلب قبلاً در همشهری معمار شماره ۱۲ منتشر شده است.
مطلب بسیار خوبی است
ممنونیم از لطف شما