کاشان فردا ـ اثر «وحیده رزاقزاده» هنرمند کاشانی در نمایشگاه گروهی «نیدرا آرت» با عنوان پرسپسیون در گالری لیندا فارل شهر پاریس، فرانسه و بهنمایش درآمد و روی جلد کاتالوگ این نمایشگاه، چاپ شد.
این اتفاق بهانه گفتوگویی تسنیم به با این بانوی هنرمند کاشانی شدهاست:
چگونه وارد دنیای هنر شدید؟
رشته دبیرستانم کودکیاری بود که هیچ علاقهای به آن نداشتم، چرا که حاصل انتخابی بدون آگاهی و بهواسطه دوستانم بود. بعدها تصمیم به تغییر رشته گرفتم که با ممانعت از سوی مدرسه مواجه شده و اجبارا آن را ادامه داده و دیپلم را با کودکیاری به اتمام رسانیدم. سال 87 یکی از دوستانم بدون اطلاع قبلی مرا در کلاس آزاد نقاشی ثبتنام کرد و حتی وسایل لازم را نیز تدارک دید! من که در مقابل عمل انجامشده قرار گرفته بودم، کلاس را شرکت کردم و بعد از دو سال به تشویق استادم آقای مهدی راحمی، که نقش بزرگی در تغییر مسیر زندگیام داشتند، در کنکور هنر شرکت کرده و گرافیک را به عنوان رشته دانشگاهی انتخاب کردم.
از آن روزها 10 سال میگذرد، سالهایی که با اراده و پشتکار و البته حمایت خانواده، در زمینه هنر فعالیت میکنم. حالا نقاشی و طراحی برایم بسیار جدیشده ” تمام زندگیام حرفه و هدفم شده است، هنر روح و شیوه زندگی مرا تغییر داد و برایم حکم نفسکشیدن دارد.
چه عاملی باعث میشود قلم بهدست بگیرید برای شروع یک کار؟
من دورههای کمکاری، پرکاری و یا حتی کارنکردن را تجربه کردهام. مشکلی که با نحوه انجام کارهایم دارم، داشتن پیشزمینه ذهنی درباره خودسانسوری است و از اینکه وارد مسائل حاشیهساز شوم بیزارم. به همین سبب بخشهای بسیاری از کارم را سانسور میکنم. بارها اتفاق افتاده طرحی را بر بومی شروع کرده و گاها به اتمام میرسانم، اما بهخاطر یکسری مسائل باز روی آنها را بارنگ میپوشانم و اثرم را نابود میکنم.
هیچگاه به نمایش یا فروش کارم فکر نمیکنم که صرفا اثری با قابلیت فروش یا نمایش ایجاد کنم.
خدا را شاکرم که همیشه شرایطی برای تامین زندگیم داشتهام و آدمهایی اطرافم بودند که در دیدهشدن کارهایم حمایتم کردند. به همین خاطر فضای ذهنی و کاریام را به خاطر نمایش و فروش، تغییر نمیدهم.
در اغلب آثارتان خود را سوژه قرار دادهاید. علت این حضور چیست؟
در مجموعهای که اخیرا کار میکنم، بیشتر خودم را بصورت طراحی یا نقاشی کار کردم و دلیلش نوعی همزادپنداری است که میتوانم با دغدغههایم داشته باشم.
اصولا از خودم در ژستهای مدنظرم، عکاسی میکنم و وقتی روی کاغذ یا بوم پیاده میکنم شروع میکنم به زخمیکردن، قرمزکردن سفیدی چشمها، دستان در هم گره خورده و …
اکثر طراحیها و کارهای آبرنگم چنیناند. زخمیبودن را سعی کردهام با ردی از خون و چسب نشان دهم، دلیلش هم این است که معتقدم هیچ دردی بدون درد و جراحت از تن بیرون ریخته نمیشود و امروزه، چه حسی بیشتر از درد، انسانها را فراگرفته است.
مشخص است که هنرمند پرکار و فعالی هستید چرا در زادگاهتان کمفروغید؟
من در کاشان به واسطه نمایشگاههای متعدد گروهی در بین هنرمندان کاشان شناختهشدهام، اما درست است،نمایشگاه انفرادی نداشتهام.
در سال ۹۲ مجموعه موفقی ایجاد کردم و شرایط را هم مهیا کردم. بهدنبال گالری مناسبی جهت نمایش آثارم بودم که یکباره منصرف شدم. حس کردم باید به روند کارم زمان دهم. دست کشیدم، احساس کردم به وقفهای چند ساله نیاز دارم. بعدها هم دیگر پیش نیامد دربارهاش فکر کنم. اما وقت بسیار است. امیدوارم در آیندهای نه چندان دور با یک مجموعه موفق و برنامهریزی صحیح نمایشگاهی در زادگاهم داشته باشم.