بزرگ بیاندیشیم

پرده عاشورا در چهاراهکاشان فردا – مدت‌ها پیش در یک رسانه محلی خواندم که درباره کاشان و احوالات عمومی امروز آن از عبارت «شهر بحران‌ها» یاد شده بود. نویسنده برای بیان مراد خود از به‌کاربردن این عبارت، از ماجراهایی همانند «سردادن شعار علیه معاون رئیس‌جمهور در مصلی کاشان، توهین و اوباشگری علیه یک هنرمند بازی‌گرِ نجیب و میهمان در این شهر و حمله ناشیانه و ضد منافع مردمی توسط نماینده شهرستان در مجلس به دولت در موسم انتخابات 96» نوشته بود.

در تأیید این ابراز عقیده باید گفت؛ این موارد «تنزل‌دهنده سطح و جایگاه کاشان» البته در شهری با مختصات اجتماعی و سیاسیِ کاریکاتوری که گروه‌ها و دسته‌های اغلب ایدئولوژیک و خاص همواره با هر ضرب و زور و چاشنی بی‌اخلاقی در پی به‌کرسی‌نشاندن گفتمان خود هستند، چندان عجیب نیست،

اما در این میان باید پرسید این‌گونه کژرفتاری‌های قبیله‌ای و گروهی و آتش‌زدن های گاه و بی‌گاه به خرمن آبروی شهری با تمدن جهانی تا این لحظه برای «منافع کاشان» چه دستاوردی داشته است؟

به راستی دعوای راست و چپ، اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و پایداری‌چی و معتدل در بعد کلان و ملی آن البته با لحاظ دایره و قدرت مانور نهاد دولت در ایرانِ عصر حاضر و هژمونی ساختارهای نوشته و نانوشته‌ی دیوانی و حاکمیتی، تاکنون چه گلی به سر کشور زده است که در محدوده خرد و محلی آن منافع عمومی و توسعه‌ای یک شهرستان باید سالی یکی دو بار دستخوش تمایلات و منویات ناشتای جناح‌ها و جریان‌ها باشد؟

آیا در یکی از بلاد این مُلک می‌توان نمونه‌ای یافت که گروهی باصطلاح برای خواباندن مچ حریف سیاسی خود، نان‌شان را در تنور مطالبات مادی و برحق اتوبوس‌رانان و رفت‌گران بزنند و با تشویق و تهییج‌شان به تجمع که «راهی غیر این ندارید، بروید ما پشت‌تانیم» آن‌ها را ابزار منافع جناحی‌شان کنند؟

صدالبته که هیچ تنابنده ای بر روی این کره خاکی از خطا و اشتباه مصون نیست و شأن این نوشتار و صاحب قلم نیز اجل از بت‌سازی از این مسؤل و آن کارگزار است اما باید پرسید کاشان تا چه زمانی می‌تواند در برابر روندهای رقیب‌کُش و فرصت‌سوز این چنینی تاب بیاورد؟

به اندازه چند روز اگر کمی به عقب برگردیم و غائله‌ای که بر سر آن دندانه اضافه در پرده نوشته مناسبتی و عاشورایی در فضای مجازی پدید آمد را مرور کنیم، خطر هیولای دسته‌کشی شماری از حواریونِ مجازی گروه‌ها و نحله‌های جریانی در کاشان که بدون ثانیه‌ای تفکر پیرامون منافع عمومی شهر، فرصت‌طلبانه در پی طعمه‌ای جهت پیشبرد مطامع بزرگان‌شان هستند، بیش از پیش در برابرمان رخ می‌نمایاند.

طعمه، طعمه است حتی اگر یک غلط املایی بر روی یک پرده باشد و رقیب که گویی از سلک کفار حربی است را باید گوشه رینگ انداخت و در این میان چه ابزار و اسلحه‌ای بهتر از بلندگوهایِ گوشی به‌دست؟!!

دو جریان فکری سیاسی با افکار متفاوت در این شهر در علن و یا پنهان رودروی هم ایستاده‌اند. یکی از آن‌ها بر حسب قضاوت صندوق رأی دو سال و اندی است که ظاهرأ دستش از حکمرانی و منافعی چند در این شهر کوتاه شده و طبیعتأ جریان دیگری سکان امورات شهری را در دست گرفته.

شاید در نبود آن یکی جریان و بودن این یکی و البته بیکار نبودن جریان دیروزی با فرورفتن در جلد اپوزیسیون جریانِ مستقرِ حکمران بر امورات شهری، اشکالی مترتب نباشد زیرا طبیعت زیست سیاسی همین است، اما سوگ‌مندی داستان جایی است که انرژی‌هایی که با اسم رمز وحدت و همدلانه می‌تواند صرف توسعه شهر شود، مانند «آن دندانه اضافه در پرده نوشته مناسبتی و عاشورایی» به مدد فضای مجازی و توسط برخی «پیاده‌نظام‌های پای کار و منفعت‌طلب» به فرصتی مناسب برای سست‌کردن پایه‌های سرمایه اجتماعی جریانی دیگر تبدیل می‌شود!

دوقطبی‌شدن کاسبکارانه در یک جامعه محلی کوچک در حالی که نُرم تلخ‌اندیشی و افسردگی مردم آن روز‌به‌روز در حال افزایش و سرکوچه‌نشینی، پاساژگردی و مصرف قلیان در میان جوانانش جایگزینی ناگزیر برای تفریحات مشروعی مانند ورزش و موسیقی است، را باید فاجعه‌ای دانست که مانند خوره آن جامعه و شهر را حتی به قیمت تبدیل‌شدن به استان از درون تهی خواهد کرد و چه اسفناک که نان و شکلاتش به ترتیب سهم آن بالانشین جریانی و آن پیاده‌نظام مجازی است و در نهایت کاشان می‌ماند و حوضش!

کاشان شاید به قدر 50 سال، دچار کمبود کار و خدمت و تحول است. این‌جا سال‌هاست رنگ پروژه بزرگ به خود ندیده. هر چه هست خیرساز است و هبه مردمی. یک گالری دولت‌ساخته در این شهر نیست.

یک سالن تئاتر استانداردِ به روز در اینجایی که ادعای استان‌شدن دارد، یافت نمی‌نشود. هنوز وعده گاه تفریح و دلگشایی مردمش آن بوستان بالاست! نفس‌اش را با این «روکم‌بازی»های شاذ و مجازی که «ببین شهرداری‌چی، چه سوتی‌ای سر چهارراه داده ! خخخخخ» به شماره نیندازیم که اگر سطح نازل و حقیر و خرد و کوچک نقادی و عیب‌جویی‌های ما همین «غلط‌گیری دندانه‌های اضافه» باشد، با هزار دنده عوض‌کردن و تخته گازرفتن، کاشان ما تا 100 سال دیگر هم همین است که هست.
چنین مباد ..

نوید محمدزاده – کاشان آنلاین

از این نویسنده:
+ سیل اردهال و جاده حرم تا حرم

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.