افسانه قلعه شکاکی

کاشان فردا – در سمت غرب ابیانه و در حدود ۱۵ کیلومتری قهرود مزرعه‌ای‏ ییلاقی و خوش آب‌وهوا به‌نام گهبالا (گهه بالا -جهق بالا) وجود دارد.

در این مزرعه آثار قلعه مخروبه‌ای به نام قلعه شکاکی هست که وضع ظاهری قلعه و آثار و علائم اطراف آن حکایت از اهمیت تاریخی آن دارد. طبق اظهارنظر محقق فرانسوی ماکسیم سیرو، در کتاب (راه‌های باستانی ناحیه اصفهان) مزرعه و خرابه‌های روی تپه که مشرف بر روستا است، نشانه‌ای از دهکده زرتشتی‌نشین و یک کاخ مغولی است.

جاده شاهی تهران-اصفهان-شیراز و یزد که تا اواخر دوره قاجاریه از طریق کاشان-قم‌رود- مورچ‌‌خورت می‌گذشته، از بالاسر این مزرعه رد می‌شده است و موضوع تاریخی جنگ و برخورد نادرشاه با افغانان در مورچه‌خورت هم شاید در این حوالی شروع باشد. زیرا در نزدیکی‏ این مزرعه گردنه‌ای بنام گردنه افغانی یا افغانان وجود دارد و شایع است که چوپانان‏ محلی گاهی در این گردنه سرنیزه‏‌هائی شکسته از آثار جنگ قشون نادر و افغان‌ها ‏یافته‌اند.

قلعه شکاکی

با توجه به اهمیت قلعه شکاکی، داستانی افسانه-آمیز درباره قلعه سینه‌به‌سینه مردم محل نقل گردیده و برجای‌مانده است به این صورت که:
بانی و صاحب و یا ساکن قلعه که بر سلطان وقت یاغی شده و با یارانش در این قلعه‏ موضع گرفته بودند، شخصی بوده به نام شکاکی و این شخص در تسخیر اجنه مهارت داشته است.

به دستور وی بیشتر شب‌ها اجنه دختر سلطان حکومت وقت را برای وی ‏آورده و بامدادان قبل از آفتاب‏ به خوابگاه دختر در خانه پدرش بازمی‌گردانده‌اند. در اثر این جریان دخترک دچار ضعف‏ و پریدگی رنگ می‌شود و موضوع را نزد پدرش بیان می‌‏کند و از آثار و علائم موجود در قلعه‏ و از میوه‌های خوراکی سیب و گلابی سخن می‌گوید.

یاران سلطان به دنبال این نشانی‌ها به سراغ قلعه می‌‏آیند و قلعه‏ را محاصره می‌نمایند. اما چون شکاکی کوزه آبی طلسم‌شده با خود داشته که در موقع‏ دستگیری بر سر خود می‌‏ریخته و می‌‏گفته (یاهو مرا دریاب) و با کمک کوزه نامرئی می‌شده است، یاران سلطان موفق به گرفتن او نمی‌شوند و دست به حیله زده و برای دستگیری وی از یکی از کنیزان شکاکی کمک می‌گیرند و او را وادار می‏‌کنند تا کوزه آب طلسم‌شده را از گل پر نماید تا در موقع محاصره نتواند مورد استفاده شکاکی قرار بگیرد و با انجام این کار و از بین رفتن طلسم، شکاکی‏ دستگیر و با یارانش اعدام می‌گردند و قلعه نیز منهدم می‌شود.

آثار مخروبه قلعه شکاکی

البته همان‌طور که گفته شد داستان مزبور جنبه افسانه‏ دارد، ولی وجود چنین داستانی با توجه به آثار و علائم موجود در قلعه و اطراف آن و ماندگاری این داستان و نقل‏ سینه‌به‌سینه آن در میان مردم محل نمی‌تواند بدون منشأ بوده باشد.

همچنان که‏ در صدر اسلام و تسلط اعراب بر کشور ما در گوشه و کنار کشور جنبش‌هایی کوچک و بزرگ و برنگ‌های مختلف مذهبی به وجود می‌آمده و در کتب مختلف اشاره به پیدایش‏ فرقه‌های باطنیه، قرامطه (۱) و غیره شده است که در اصفهان و کاشان نیز فعالیت داشته‌اند.

داستان قلعه شکاکی ابیانه هم می‌تواند ازجمله وقایع مزبور باشد که به علت اهمیت کمتری که داشته در پرده ابهام و فراموشی باقی‌مانده است و داستان آن به‌صورت افسانه فوق سینه‌به‌سینه‏ نقل گردیده و در ذهن مردم محل باقی‌مانده است.

(۱) با رواج تفکر اسماعیلی در مناطق مختلف، در عراق به باطنیه و مزدکیه و قرامطه مشهور بودند و در خراسان به تعلیمیه و ملحده و در مصر به‌ فاطمیین شهرت داشتند.

علی‌اکبر ارشدی ابیانه – کاشان نیوز
از این نویسنده:
+ پنجه اسفند در گاهشمار قدیم کاشان

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.