کاشان فردا – ابوالفضل شیشهگر / سلام مادر. کاش میتوانستم مادر صدایت کنم. بیواسطه، بیهراس. اما
«ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند»
میدانی مادر جان، خوشا به حال کسانی که با شما قرابت دارند.
خوشا به حال فرزندانتان تا روز حشر.
به شما نزدیکبودن حال خوشی دارد. به شما نزدیکبودن قوت قلب است. میخواهم برای شما بنویسم اما از شما گفتن دل میخواهد.
چه کشیده بودی از فلک که خبر رفتنت را چون جرعهای به شیرینی عسل از دست پدر نوشیدی؟
میخواستم از شما بگویم، از شما زمانی که جسم آخرین پیامبر را به خاک میسپردید، اما، اما لحظهای یاد علی (ع) افتادم. بر سر علی چه آمد آن زمان که امانت محمد را در خاک مینهاد؟ جگر مجتبی، قلب حسین و گیسوان زینب از آن شب دیگر روی آرامش ندیدند.
میخواستم از غربت فرزندانت بگویم، اما یادم آمد در روزگاری که هر گوشهای از شهر حسینیهای به نام حسینت برپاست که در آن اقامهی عزای جگرگوشههایت میشود، هنوز نمیتوانیم روضهی شما را به صراحت و بیکم و کاست بخوانیم.
غربتی از این بالاتر؟ روزی که حجتت بر اهل زمین تمام شود و مهدی نشان از قبر بینشان دهد، هزاران سال غربت را بر مزارت خواهیم گریست.
از این نویسنده:
+ صادرات باد
کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم: https://www.instagram.com/kashanefarda.ir