کاشان فردا ـ با پا گرفتن دولت مرکزی مدرن و مقتدر، سازماندهی نوین و متمرکزسازی امور یکی از اهداف مهم و اساسی حکومت تلقی شد، بنابراین سازمانهای جدیدی با عناوین مختلف به وجود آمدند تا امور گذشته را با شیوهای نظاممند به مقتضیات دنیای حال پیوند دهند. کشتارگاه یکی از سازمانهایی بود که برای تأمین بهداشتی نیازهای اولیه مردم و نظم و نسق دادن به امور دام به وجود آمد. کاشان در سالهای ابتدایی دهه بیست شمسی صاحب کشتارگاهی پیشرفته شد. استاد علی معمار به دستور دولت در زمینهای ماشاءالله خان (سردار) دیوارهای ساختمانی را بالا برد که هنوز با تنی فرتوت و چهرهای شکسته در کنار خیابان ژاندارمری به تماشای عابران نشسته است البته با کاربری انبار شهرداری منطقه سه کاشان.
بازدید از کشتارگاه به همراه شاهد عینی
قرارمان حوالی ساعت ده صبح مقابل در آهنی کشتارگاه است. من، حاج «غلامحسین سربلوکی» و آقای «خالقی» به همراه چند تن از همکارانش در شهرداری، از در آهنی رنگ و رو رفته میگذریم. سربلوکی که به سبب پیشه قصابی در سالهای دهه 30 و دهه 40 به این ساختمان رفت و آمد داشته است، برای ما حکم شاهد عینی را دارد و آقای خالقی هم با کلیدهای در دستش طلسم درهای بسته را میشکند.
ساختمان از سه بخش اصلی تشکیل میشود که در امتداد یکدیگرند. حیاط مستطیل شکل با اتاقهای چهار طرفش، ساختمان اداری کشتارگاه را تشکیل میداده است. این اتاقها با نمای آجری و سقفهای مقرنسکاری زیبایش، به قهوهخانه، دفتر رئیس کشتارگاه، دفتر دامپزشک و اتاق قصابها اختصاص داشته است.
بخشی از اتاقهای قسمت جنوبی در پی تعریض خیابان تخریب شدهاند، ولی به اصل بنا آسیب غیرقابل جبرانی وارد نیامده است. در قسمت پشتی، سوله تمام آجری بزرگی قراردارد که هنوز قرص و محکم روی پاست. این سوله با سقفهای ضربی با یک دالان اصلی و دو کانال فرعی طراحی شده است. در بالای هر سقف یک دریچه وجود دارد برای تهویه. همچنین برای جریان بهتر هوا و نوردهی کافی در دو طرف سوله پنجرههایی قرینه با فواصل یکسان از یکدیگر تعبیه کردهاند.
قصاب مورخ شهر از این طرف به آن طرف میرود و سعی دارد همه چیزهایی را که به یاد دارد برایمان بازگو کند. مثل اینکه پنجرهها و منافذ متعدد باعث میشد تا گوشت بوی «زُهم» نداشته باشد. به گفته او در هر دالان جوی آب روندهای بود که در نهایت به گودالی در پاییندست ریخته میشد. جوی آب رونده را برای این درست کرده بودند تا خونابه و امحا و احشای بلااستفاده گوسفند در آن ریخته شود و به این شکل آلودگیها به صورت خودکار از محیط کشتارگاه زدوده شوند.
کلیمیان هم در انتهای سوله به قانون دینی خودشان به ذبح گوسفند میپرداختهاند. به روایت آقای سربلوکی باید چاقو را روحانی کلیمیها بر گلوی حیوان میزد ولی باقی کارها به عهده قصاب بود. در پای هر ستونی شیر آبی کار گذاشته بودهاند برای اینکه بهداشتمحیط به صورت حداکثری تأمین شود. این در حالی است که در زمان مذکور، کاشان آب لولهکشی نداشته است، اما در این محل منبع آبی در نظر گرفته بودهاند تا آبرسانی از طریق لوله ممکن شود.
بر در و دیوارهای سوله اعلامیههایی با نامهای کردی یا نوشتههایی مثل درود بر بارزانی دیده میشود. این نشانهها متعلق به کردهایی است که به دستور صدام از عراق رانده شده و بعضیشان از روی ناچاری در این کشتارگاه متروکه سکونت گزیده بودند.سربلوکی در هنگام خروج از پناه سایه سوله به آفتاب سوزان بیرون یاد یک نکته مهم میافتد که شنیدنش خالی از لطف نیست. به گفته شاهد عینی ما چون همه افراد در اینجا سلاح سرد داشتند، وقتی دعوایی میشد طرفین قبل از هر کاری چاقو را زمین میانداختند. دیگران هم اگر میخواستند وارد معرکه شوند، خودشان را خلعسلاح میکردند، در عوض برای زد و خورد به پاچه گوسفند و سایر جاهای گوسفند متوسل میشدند. سربلوکی در پایان خاطرهاش میگوید: «من نمیدانم چه کسی این رسم را یاد قصابها داده بود تا محیط کار ایمن بماند؟!»
قسمت سوم به زمین بایر «L » شکلی اختصاص داشت که از جبهه غربی ساختمان اداری شروع شده و تا پشت سوله ادامه مییافت. این قسمت برای انبار، بارگیری و … بوده که بیگمان به جریان بهتر هوا و دفع بوی تعفن هم کمک میکرده است.
پشت بام هم از نظرمان دور نماند. بام سوله سالم است ولی سقف ساختمان اداری حال و روز خوبی ندارد. لایه رویین کاهگل خراب شدهاست، در نقاطی فرورفته ولی سقف داخلی اتاقها هنوز پابرجاست. ناودان یک طرف خراب شده و آب بخش زیادی از کاهگل را با خودش شسته است تا راهی برای فرار پیدا کند. اگر زود به دادش برسند با هزینه و زحمت کمتری میتوان از آوارشدن سقفها جلوگیری کرد.
تا دیر نشده دست بجنبانید
چند روز قبل از رفتن به داخل کشتارگاه با یکی از کسبه محل صحبت میکردم. او توضیح میداد که ساختمان کشتارگاه کاشان، سالهاست که به عنوان انبار شهرداری استفاده میشود و تا همین چند وقت پیش پر از آشغال و جانوران موذی بوده است که به دنبال شکایت اهل محل نسبت به پاکسازی آن اقدام کردهاند.
آقای مغازهدار دوست دارد تا ساختمان وسیع کشتارگاه مرمت شده و کاربری رفاهی-فرهنگی پیدا کند اما اگر بنا باشد به همین وضع باقی بماند، به تخریب کامل آن رضایت دارد. برای تعیین تکلیف اینجا به جاهای زیادی مراجعه کرده است، چون کشتارگاه در تملک اداره دارایی، در تصرف شهرداری و در لیست میراث فرهنگی است. شهرداران وقت؛ آقایان مدرسزاده و ناظمرضوی از آنجا بازدید کرده و قول تبدیل آن به فرهنگسرا را دادهاند اما تا به الآن اقدامی صورت نگرفته است.
شایسته است مدیران شهری مانند همان سرنوشتی که برای دومین کشتارگاه کاشان یا فرهنگسرای مهر امروزی رقم زدند، در گام اول نسبت به اصلاح بعضی خرابیهای ساختمان قبل از وقوع خسارتهای بیشتر اقدام و در گام بعدی به ایجاد یک مجموعه فرهنگی چندمنظوره در این مکان زیبا و وسیع همت کنند چرا که در این قسمت از شهر جای یک مجموعه فرهنگی خالی است.
گزارش از مهدیار زمزم چاپ شده در دوهفتهنامه سیلک شهرداری کاشان