کرکسها، سیل ایرانی و سیل ژاپنی
کاشان فردا _ بزنگاهها و بحرانها، فرصت بازخوانی، بازشناسی، بازیابی و بازسازی است؛ بازخوانی اصول و آرمانها، بازشناسی عملکردها و رویکردها، بازیابی توان و اراده برای کار و تغییر، بازسازی خرابیها و خرابکاریها.
گر در بزنگاهها، بر این مواضع نباشیم، سادهلوحی بیش نیستیم. این همه، جز با نگاه انتقادی به دست نمیآید. اما افسوس که اسم انتقاد، بد در رفته؛ آنچنان که هر نق و ناله و زِر و زوزهای را نقد جا زدهاند! و اتفاقاً «منتقدانِ انتقاد» موذیانه همین معانیِ مبتذل از نقد را اصل گرفته و بر آن تاختهاند.
سیل آمد. کام ملت تلخ شد. خُب؛ آیا نباید در قبال این هزینۂ سنگین، فایدهای به نفع ملت حاصل کرد؟ چگونه چنین میشود؟ با رویکردی پرسشگرانه و عبرتگیرانه.
گیریم که این وسط، کرکسهایی هم مشغول لاشخوری باشند. کما اینکه همیشه هستند. آیا از هولِ حلیم باید توی دیگ افتاد؟
آیا چون مُشتی رذل، از سیل، سیبل ساختهاند و آن را بهانه کردهاند برای چنگ انداختن بر صورت جمهوری اسلامی، باید هر پرسشگرِ عبرتجویی را هم داخل قماش کرکسها کرد و با پیشکشیدنِ سادهلوحانهی ویرانگریهای سیل در ژاپن و آمریکا و… مسیر انتقاد و آگاهی بخشی را مسدود کرد؟!
اتفاقاً چنین نگاههای انسدادآفرینی را باید مشکوک تلقی کرد. محافظهکاری که شاخ و دم ندارد. در حالیکه فرزندان پاک و خالص سرزمینمان، دارند با جان و دل در مناطق سیلزده میکوشند، چرا نباید به عوامل و زمینههای این خسارات بزرگ بیندیشند؟ چرا نباید بپرسند که چرا چنین شد؟
فقط یک ذهن امنیتیشدۂ سیاستزده میتواند تصاویر سیل و طوفان در آمریکا و ژاپن را عَلم کند، تا ایرانیِ دلسوز و چارهجو را از ترس متهمشدن به سیاهنمایی، به سکوت و بیخیالی و بیعاری وادارد.
همچنانکه کینهتوزیِ کرکسها تهوعآور است، طبیعینمایی و بیخیالسازیِ محافظهکارانِ به اصطلاح امنیتباور نیز حال به هم زن است. اینها خلاصهی حرفِشان این است که «آسوده بخوابید، همهجا چنین است؛ حتی در ژاپن و آمریکا»! و چه خدمتی بزرگتر از این برای آمریکا؟
برای رشد، ابتدا باید موانع حقیقی آگاهی و عبرت را از سر راه برداشت.
روحالله رشیدی
کانال یاشار سلطانی