پیشینهٔ نوروز / بخش دوم (باستانی)

نقش فروهرکاشان فردا –  در بخش قبل، مطالبی دربارهٔ پیشینهٔ اسطوره‌ای جشن نوروز، نوشته شد؛ اما اگر بخواهیم، دربارهٔ تاریخ ِ مشخص‌تر و «اندکی دردسترس‌تر» ِ نوروز صحبت کنیم، باید به ایران باستان (حدود هشت‌هزار سال پیش (۱ برگردیم که نیاکان ما «خورشیدی» بودند و آئین «میترایی» در ایران رواج داشت.

به‌طورکلی، ایرانیان باستان، با طبیعت انس زیادی داشتند و به سبب وابستگی آن‌ها به طبیعت و عناصر آن، با طبیعت و در طبیعت (و نه بر طبیعت) زندگی می‌کردند و بنابراین بسیاری از رسم و رسومات، جشن‌ها و آیین‌های باستانی ما ریشه در اتفاقات طبیعی دارند؛ و طبعاً در روزگارانی که مردم ما «خورشیدی» بوده‌اند، «خورشید» (شید / میترا / مهر) عنصری حیاتی محسوب می‌شده و ما اسطوره‌های خورشیدی و آیین‌ها و جشن‌های خورشیدی داشته‌ایم. (در بخش قبل هم گفته شد که اسطورهٔ «جمشید» با خورشید مرتبط است.) بر این پایه، «یلدا» جشن زایش خورشید، «مهرگان» جشن زمستانی خورشید و «نوروز» جشن تابستانی خورشید بوده‌اند.)۲

به باور «دکتر فریدون جنیدی»: «نیاکان ما … به‌تدریج دریافتند که خورشید از یک برج می‌آید و حرکت می‌کند تا به برج بعدی می‌رسد و این روند همین‌طور تا ۱۲ برج ادامه می‌یابد تا دوباره به برج اول که همان برج «بره» باشد، می‌رسد و وقتی متوجه شدند که این همان زمانی است که گل‌ها و سبزه‌ها درمی‌آیند و جهان جوان می‌شود، پس آن را جشن گرفتند. برای ایرانیان، جشن خیلی بزرگی بود، چون حرکت آسمان‌ها و حرکت خورشید را سنجیده بودند و می‌دانستند چه وقت دوباره جان طبیعت زنده می‌شود.» )۳

امّا این جشن بزرگ و باستانی، در طول تاریخ کهن ایران، اصل و اساس‌اش حفظ شده و در هر دوره‌ای، فرعیاتی به آن افزون یا کاسته شده است؛ اگر بخواهیم از خود طبیعت مدد بگیریم، نوروز مانند تنهٔ محکم و استوار یک درخت کهن‌سال است و آداب‌ورسوم و آیین‌های مختلف آن، مانند شاخ و برگ‌های مختلف آن هستند که کم‌وزیاد می‌شوند.

نوروز و آیین زرتشتی
در دوره‌ای که «زرتشت»، پیامبر ایرانی، دین و آیین و کتاب آسمانی جدید (اوستا) می‌آورد و نیاکان ما، به وی می‌گروند، احتمالاً جشن «نوروز» هم کم‌وبیش، از آن اثر می‌گیرد.

«دکتر ژاله آموزگار» دراین‌باره می‌گوید: «گرچه نام نوروز در اوستا نیامده است ولی در کتاب‌های پهلوی، اشاره‌های فراوانی به نوروز، به‌خصوص از لحاظ گاه‌شماری می‌شود. در کتاب پهلوی «دینکرد»، از روزهای اضافی آخر سال، به‌عنوان روزهای «گردان» و «شمرده‌شده» نام‌برده می‌شود که به جشن نوروز منتهی می‌گردند)۴

آیین‌های ایران کهن، اما با اسطوره‌ها و خدایان باستان، مرتبط بوده‌اند. یکی از این اسطوره‌ها، «رَپیتوَین» نام داشته است. ژاله آموزگار در مورد ایزد رپیتوین می‌گوید: «یکی از وظایف او این است که هر وقت دیو زمستان، به جهان یورش می‌آورد، او در زیر زمین جای می‌گیرد و آب‌های زیرزمینی را گرم نگاه می‌دارد تا گیاهان و درختان نمیرند و به‌خصوص ریشه‌های درختان را در برابر یورش سرمای زمستانی پاس می‌دارد. بازگشت سالانهٔ او در بهار است که نمادی است از پیروزی نهایی نیکی‌ها بر بدی‌ها و بهارها بر زمستان‌ها. … به همین مناسبت، جشن ویژه و نیایشی که تقدیم رپیتوین می‌شد، بخشی از مراسم نوروزی را تشکیل می‌داد)۵

اما شاید مهم‌ترین نماد نوروزی آیین زرتشتی، «فَروَهَر» باشد. نوروز، در ایران باستان، در واقع، جشن مربوط به فروهرها بوده است.

«فرهنگ معین» دربارهٔ واژهٔ «فروهر» این‌چنین نوشته است: «نیرویی است که «اهورامزدا» (۶) برای نگاهداری آفریدگان نیک ایزدی، از آسمان فرو فرستاده… پیش از آنکه اهورامزدا جهان خاکی را بیافریند، فروهر هر یک از آفریدگان نیک این گیتی را در جهان مینوی زبرین بیافرید)۷

دکتر ژاله آموزگار نیز دربارهٔ «فروهر» این‌چنین می‌گوید: «فروهر (= فَروَشی در اوستا)، گونه‌ای از روان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش مادی مردمان در آن جهان به وجود می‌آید و پس از مرگ مردمان به دنیای دیگر می‌شتابد. … اینان سالی یک‌بار در طلیعهٔ ماه فروردین (= ماه فروهرها) به زمین بازمی‌گردند و هر یک به خانهٔ خود فرود می‌آیند)۸

از این توضیحات، برمی‌آید که بتوان «فروهر» را اجمالاً معادل امروزی «روح» دانست. پیشینیان ما بر این باور بودند که روح ِ درگذشتگان (فروهرها) در نخستین روز سال نو بار دیگر به زمین و میان ما بازمی‌گردند و ما باید این بازگشت را ارج نهاده و جشن بگیریم که این جشن، همان نوروز است.

ماه فروردین را نیز بدین سبب فروردین می‌نامیم که ماه بازگشت فروهرهاست. دکتر کزازی دراین‌باره می‌گوید: «فروردین، (در پهلوی: فَروَرتین)، بازخوانده به فَروَرد، (در پهلوی: فرورت) و در اوستایی: فره‌ورتی است. ریختی دیگر از آن در پارسی، فروهر است. «فره‌ورتیان» سومین گروه از مینویان زرتشتی‌اند. … جشن و آیین نوروز، بدان‌سان که امروز، برپای داشته می‌شود، با جشنی دیگر کهن و آیینی که جشن «فروردینگان» بوده است درآمیخته است. این جشن از «گاهنبارها» یا جشن‌های بزرگ مفصلی است که در اوستا، «هَمَسپَتمَدَم» خوانده شده است. … باور ایرانیان بر آن است که در این جشن که در پنج روز فرجامین سال کهنه و پنج روز آغازین سال نو برگزار می‌شده است، فروهر ِ مردگان به دیدار زندگان می‌آیند؛ از آن است که به هنگام نوروز، سراها را نیک می‌روبند و پاکیزه می‌دارند و جامه‌های نو می‌پوشند و آمادهٔ پذیرایی از میهمان می‌شوند)۹

نوروز هخامنشی
نوروز با آن پیشینهٔ دیرینه، طبعاً در دوران پادشاهی شکوهمند هخامنشی هم با جشن‌ها و آیین‌های ویژه‌ای برگزار می‌شده است. دکتر شمیسا (و به نقل از استاد مهرداد بهار) می‌گوید: «تخت جمشید را برای مراسم نوروز ساخته بودند و چون نوروز، در اصل، جشن بازگشت ایزد شهیدشونده (تموز) و بازگشت فره‌وشی‌ها بود و به‌اصطلاح، نوعی جشن مردگان محسوب می‌شد، گورهای شاهان هخامنشی در تخت جمشید یا در نقش رستم در همان حوالی است. … به نظر می‌رسد که ملّت‌های امپراتوری هخامنشی در آن گرد می‌آمدند تا دیون خود را بپردازند)۱۰

صورت فلکی اسد ثوراما شاید جالب‌ترین نکته‌ای که در این‌جا می‌توان بدان پرداخت، دیوارنگاره‌ای حکاکی شده است که روی یکی از دیوارهای یکی از تالارهای داریوش کبیر در تخت جمشید نقش بسته و هنوز هم جلوه‌گری می‌کند. این طرح، نقش شیری است که در حال کشتن گاو است. این طرح، برگرفته از یک اتفاق نجومی است. در آغاز بهار، صورت فلکی اسد (به معنای شیر) در خط‌الرأس ناظر زمینی قرار می‌گیرد و صورت فلکی ثور (به معنای گاو) از میدان دید خارج می‌شود؛ و این یعنی، پیشینیان ما، دقیق و دوست‌داشتنی، زمین و آسمان را می‌کاویدند و از آن بهره‌ها می‌جستند؛ و این اتفاق نجومی را بر یکی از دیوارهای پارسه (تخت جمشید) نقش زده‌اند. سیروس شمیسا، دراین‌باره می‌گوید: «مهر، گاو را قربانی می‌کند تا زمین بارور شود. آفتاب، زمین را شخم و شیار می‌زند. به نظر من، این تصویر، مبتنی بر مفهوم میترایی است)۱۱

آغاز بهار، اما یک مفهوم نجومی دیگر را هم با خود همراه دارد و آن «اعتدال بهاری» است. مراد از اعتدال بهاری، یکسان شدن تقریبی طول روز و شب در سرتاسر کرهٔ زمین است؛ و در اینجا باید جان کلام را وام گرفت از «سعدی» ِ شیرینی سخن که «بامدادان [بامدادی] که تفاوت نکند لیل و نهار / خوش بوَد دامن صحرا و تماشای بهار».

این اعتدال بهاری، با جشن رویش دگربارهٔ طبیعت، همراه می‌شود و این بهانهٔ زیبای دیگری است برای جشن؛ بنابراین، ایرانیان باستان، نوروز را ازیک‌طرف، به‌عنوان رستاخیز زمین و از طرفی دیگر به‌عنوان شکوه آسمان، جشن می‌گرفتند.

به نظر می‌رسد دلیل دیرپایی و ماندگاری کالبد جشن نوروز را باید در هم‌راستایی همهٔ این عناصر (جشن اسطوره‌ای پرواز جمشید، جشن پذیرایی از فروهرها، جشن رستاخیز طبیعت و جشن اعتدال بهاری) دانست.

نوروز و اسلام
با ورود اسلام به ایران، ایرانیان تازه‌ مسلمان‌شده، جشن نوروز (و دیگر جشن‌های مهم باستانی) را همچنان پاسبانی کردند یا دست‌کم تلاش می‌کردند که از بین نرود که تا حد زیادی هم موفق بوده‌اند. (۱۲) البته به فراخور زمان و اندک‌اندک، برخی از آداب‌ورسوم اسلامی، توسط حاکمان یا توسط خود مردم، بر آیین‌های نوروزی اضافه شد. «گذاشتن قرآن در سفره هفت‌سین»، «دعای تحویل سال» و «هفت‌سین قرآنی» از این جمله‌اند.

احتمالاً بتوان یکی از طولانی‌ترین و مهم‌ترین اثرات دین اسلام بر آیین‌های ایرانی را، قرار دادن و تثبیت «گاه‌شمار (تقویم) هجری» به‌جای دیگر گاه‌شمارهای باستانی ایرانی، دانست. وقتی می‌گوییم سال ۱۳۹۸ خورشیدی، یعنی ۱۳۹۸ سال ِ خورشیدی از هجرت پیامبر اسلام (ص) از مکه به مدینه گذشته است؛ همچنین است جایگزین شدن کلیدواژهٔ «عید» (که لفظی عربی است) به‌جای «جشن». آن‌طور که علمای اسلامی گفته و می‌گویند، اسلام نه‌تنها با نوروز، مخالفتی ندارد، بلکه آن را (دست‌کم به دلیل انجام سنت دینی صله‌رحم) محترم می‌شمارد. همچنین، روایاتی از برخی امامان شیعه در ستایش نوروز نقل شده است که وثوق سندی آن را اهل‌فن باید گواهی بدهند.

سفره هفت سین اثر حسین خان شیخ شاگرد کمال الملک
سفره هفت سین اثر حسین خان شیخ شاگرد کمال الملک

هفت‌سین
دربارهٔ پیشینهٔ «هفت‌سین» و آیین‌های مربوط به آن، نظرات متفاوتی وجود دارد. در این زمینه، یکی از بهترین بررسی‌ها را دکتر ژاله آموزگار انجام داده است که چکیدهٔ آن در مقاله‌ای با نام «نوروز» منتشر شده است که شرح آن مفصل است ولی از آن این‌چنین برمی‌آید که: «تاریخ‌نویسان قدیم، به‌دفعات از آراستن خانه‌ها و بام‌ها در هفت روز نوروز سخن گفته‌اند که بازارها را از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها و پوشیدنی‌ها پر می‌کنند و همه‌جا را آذین می‌بندند، چنان‌که شب به روز می‌پیوندد. … هفت «سین»، هفت «شین» و هفت «میم» که خوان‌های نوروزی ما را زینت می‌بخشند، پایه‌هایی این‌چنین کهن در هزاره‌های دوردست دارند. … ما در قدیم، به‌عنوان شگون، هفت «سینی» از دانه‌هایی که برکت به سفره‌ها می‌آورد، می‌رویاندیم و بر خوان نوروزی می‌نهادیم. به احتمالی، هفت «سین» می‌تواند بازماندهٔ همین هفت «سینی» باشد. اگر در درازای زمان، هفت «سینی» با هفت میوه یا گل یا سبزی که با «سین» آغاز می‌شوند و هر یک نشانه‌ای از باروری و تندرستی هستند، تلفیق شده است، در آن باید جای پای ذوق لطیف ایرانی را جستجو کرد)۱۳

بنابراین، ایرانیان زرتشتی، در نوروز، «سینی‌های گرد ِ آهنی» بر سر دست می‌گرفتند و یا در سفره گذاشته، چیزهای متبرّک و باارزش آیین زرتشتی را درون آن می‌گذاشتند و بدین ترتیب خود را آمادهٔ پذیرایی از «فروهر»‌ها، می‌کردند و این به‌مرور به «هفت‌سین» امروزی بدل شده است. بر اساس این باور کهن، هفت‌سین طبعاً باید دست‌کم سه ویژگی اصلی داشته باشد:

۱) به لحاظ لغوی، واژه‌ای فارسی باشد؛ چرا که در غیر این صورت از آن اصالت دیرین ایرانی بی‌بهره است.

۲) با حرف «سین» شروع شود؛ تا به آن رسم برخاسته از آیین «سینی‌گردانی» زرتشتی وفادار باشد.

۳) رُستنی و خوردنی باشد؛ زیرا این‌ها برای پذیرایی از فروهرها مهیا می‌شده‌اند.

بر این اساس، احتمالاً بتوان «سبزه»، «سماق» (۱۴)، «سمنو»، «سنجد»، «سیر»، «سیب» و «سرکه» را واقعی‌ترین و اصیل‌ترین «هفت‌سین»ها برشمرد؛ و اگر این روایت کهن را بپذیریم، «سکه»، «سنبل»، «ساعت» و امثالهم از سین‌های قلابی سفره هفت‌سین هستند!

دربارهٔ «ماهی قرمز» هم نظرات متفاوتی وجود دارد؛ برخی حضور آن در سفرهٔ هفت‌سین را رسمی قدیمی می‌دانند و برخی دیگر مخالف این نظر هستند و هرکدام هم استدلال‌های خود را دارند؛ و چون اندک مطالعهٔ نگارنده برای این یادداشت، در این‌باره، به نتیجه‌ای استوار نینجامید، فعلاً از باز کردن موضوع «ماهی قرمز» صرف‌نظر می‌شود!

البته که برخی از این آیین‌ها جزئی از فرهنگ نوروزی مردم ما در این چند دهه شده‌اند و تغییر آن، سخت به نظر می‌رسد و اساساً شاید که چندان به صلاح هم نباشد! نوروز باید برای ما، از این صورت ظاهری (که در جای خود دوست‌داشتنی و لازم است) به آیینی انسانی، روان و بامحتوا بدل شود. نباید به بهانهٔ حفظ سنت‌های اصیل باستانی، آیین‌های عُرفی و مردمی را تعمّداً «دست‌کاری» کرد. نوروز، جشنی بسیار دیرینه است که از هزارتوی تاریخ ایران، جان سالم به در برده! مغول و ترک و تازی، هر بلایی خواستند بر سر فرهنگ و آیین ما آوردند؛ خودمان هم که در این راستا چیزی کم نگذاشته‌ایم! ولی «نوروز» همچنان استوار و پابرجا باقی ماند؛ نه توانستند آن را «حذف» کنند و نه توانستند آن را «مصادره» کنند؛ بنابراین، خیلی نباید نگران اصالت هفت‌سین‌ها بود و از میراث نیک نیاکان، بیش از هر چیز باید به «شادی»، «آراستگی»، «پاکی»، «راستی»، «پیوسته نو شدن» و «آشتی با طبیعت، با دیگران و با خود!» فکر کرد.

مه ِ فَورَدین‌ات خجسته بُواد
در ِ هر بدی بر تو بسته بُواد
(فردوسی)

پی‌نوشت:
(۱): مجله «منظر» (شماره ۵، زمستان ۱۳۸۸، صفحه ۶۹) گفتگو با دکتر فریدون جنیدی
(۲): کتاب «شاه ِ نامه‌ها» – دکتر سیروس شمیسا – نشر هرمس – صفحه ۴۳۴
(۳): مجله «منظر» (شماره ۵، زمستان ۱۳۸۸، صفحه ۶۸) گفتگو با دکتر فریدون جنیدی
(۴): مقاله «نوروز» از دکتر ژاله آموزگار (مجله «کلک»، شماره ۲۳ و ۲۴، بهمن و اسفند ۱۳۷۰، صفحات ۱۹ تا ۳۱
(۵): همان
(۶): می‌توان گفت که اهورامزدا در آیین زرتشتی، معادل الله در دین اسلام است.
(۷): کتاب «فرهنگ فارسی معین» (جلد دوم) – دکتر محمد معین – نشر امیرکبیر – صفحه ۲۵۳۶
(۸): مقاله «نوروز» از دکتر ژاله آموزگار (مجله «کلک»، شماره ۲۳ و ۲۴، بهمن و اسفند ۱۳۷۰، صفحات ۱۹ تا ۳۱)
(۹): کتاب «نامهٔ باستان» – دکتر میر جلال‌الدین کزازی – نشر سمت – صفحه ۳۲۷ و ۳۲۸
(۱۰): کتاب «شاه ِ نامه‌ها» – دکتر سیروس شمیسا – نشر هرمس – صفحه ۴۳۴ و ۴۳۵
(۱۱): همان
(۱۲): برای شواهد بیشتر، به مجله «منظر» (شماره ۵، زمستان ۱۳۸۸، صفحه ۶۹) گفتگو با دکتر فریدون جنیدی، مراجعه شود.
(۱۳): مقاله «نوروز» از دکتر ژاله آموزگار (مجله «کلک»، شماره ۲۳ و ۲۴، بهمن و اسفند ۱۳۷۰، صفحات ۱۹ تا ۳۱)
(۱۴): در کتاب «فرهنگ فارسی معین»، جلد دوم، صفحه ۱۹۱۷، سُماق با «ق» و به‌عنوان معرّب ِ «سُماک» نوشته شده است.

امیرحسین ایزدپناه
کاشان نیوز

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.