کاشان فردا ـ زهرا مهدیپور/ یکی از انواع بزرگ گناه کبیره هم این است که ورودی ۹۷ دانشگاه فرهنگیان باشی…
از ابتدای شروع کار، که بهتر است هیچ نگویم. خود گزینش و مصاحبه به اندازه یک کنکور، استرس وارد میکند.
درس میخوانی که معلم شوی، اما از آنجا که میدانی با دهه نودیها سروکار خواهی داشت، و دهه نودیها به عنوان معلم از تو بیشتر از کتاب انتظار خواهند داشت، مطالعه آزادت را هم افزایش میدهی، بدون اینکه حتی فکر کنی که این افزایش مطالعه به افزایش حقوق و مزایایت کمک میکند.
در زمان دانشجو ـ معلمی همه مشاغل را یاد میگیری؛ یاد میگیری قاضی مجادله شاگردانت باشی، یاد میگیری پرستار باشی و اسطوره صبر شوی، یاد میگیری ورزشکار باشی تا پابهپای شاگردانت بدوی، یاد میگیری بازیگر باشی و غموغصه خودت را روی آنتن کلاس نبری، یاد میگیری نقاش باشی و لبخند بکشی گوشه لبان شاگردانت، و یاد میگیری که انسان هستی و از تو پیش از معلمبودن، انسانبودن خواسته میشود…
این همه تصوری است که تو از دانشجو ـ معلمی داری.
حالا در نخستین گام، با خوابگاه دانشگاه فرهنگیان آشنا میشوی. خوابگاهی که با پذیرش ۲۵ هزارنفری دانشجو ـ معلمان، حتی جا برای خوابت هم ندارد. اعتراض هم که بکنی با این جمله مواجه میشوی: «غذایتان را هم از جیب ورودیهای ۹۵ میخورید.»
۵ماه از ترم جدید بگذرد و وقتی در اوج شادی پس از امتحان هستی، خبر برسد که استخدامت از رسمی به پیمانی تغییریافته! این همان است که تو را از آسمان به زمین پرتاب میکند و تصوراتت را با خاک یکسان!
یادت میآید، گزینش را، مصاحبه را، کنکور را، حتی اینکه بهخاطر تضمین شغلی این دانشگاه، دست از بقیه دانشگاهها کشیدهای، اما باید باورت بشود که اینجا ایران است و تو نخبهای از این کشور هستی که باید باور کنی حتی وزیر آموزش و پرورش این کشور هم بیقانونی میکند.
کاش چشمانت را ببندی و از کسی که اسوه آموزش کشور است، خلاف قانون عملکردن یاد نگیری!
کم نیست که در دفترچه رهنمای کنکور بگویند: استخدام رسمی و موقع عمل بشوی پیمانی!
دانشجو ـ معلم ۹۷ ذهنت را آرام کن! خدا نکند که این تصمیم دولتیان، تو را نسبت به کاری که شغل انبیا بوده است بیمیل کند.
معلمی شغل انبیاست، آری اما دانشجو ـ معلم ورودی ۹۷ اسوهاش حضرت ایوب است.