فوتبال؛ دشت ِ داشته‌های ما

عبدالرضا مدرس‌زادهکاشان فردا – سرانجام در چارچوب رقابت‌‌های جام فوتبال ملت‌های آسیا، تیم ملی فوتبال جمهوری اسلامی ایران نتوانست آرزوی چهار دهه بر دل مانده ایرانیان را در رسیدن به مقام قهرمانی برآورده کند، و دست خالی و با چشم اشک‌بار به وطن بازگشت.

آن‌چه اکنون روشن است، سنگینی سایه رفتارهای احساسی‌ برخی بازی‌کنان در آخرین دیدارشان در برابر تیم ملی ژاپن است که موج اظهار‌نظرهای کارشناسان فرهنگی را بر دیدگاه‌های ورزشی برتری داده است.

در این که فوتبال، بخشی از زندگی امروز ملت‌ها را تشکیل می‌دهد و تقریبا در تمام سطوح و شوون زندگی ما حضور دارد شکی نیست، و با این هم که درآمد اصحاب توپ و تور از فرهیختگان و سرآمدان دانش و اندیشه هم بیشتر است، کنار آمده‌ایم. اما با این رنج را که فوتبال و برخی از اهالی آن تراز فکر و فرهنگ و هویت ما شده‌اند، نمی‌توانیم کنار بیاییم.

فوتبال -نمادِ هماهنگی و کار جمعی و تدبیر و هنرِ درست تمرین کردن – نقشی انکار‌ناپذیر دارد که فقط ملت‌هایی که در همه بخش‌های زندگی به جز فوتبال، تدبیر و نظم و هنر و همت دارند، از این نقش بهره‌برداری می‌کنند.

یازده بازی‌کن اصلی و یاران ذخیره و سرمربی فوتبال، نماد داشته‌های یک‌ملت هستند که یا با سختی و دشواری و یا از خوب و خوش حادثه به چنین جایگاهی رسیده‌اند.

راست و درست سخن این است که در بازی‌ای که ثانیه‌ها نقش اساسی و حیاتی دارد، و دقت و هماهنگی و نظم میان تک‌تک افراد حرف اول را می‌زند، چگونه می‌توان بی‌ داشتن این پیش‌شرط‌ها و نداشتن تمرین و تداوم و نظم، وارد کارزاری شد که رسانه‌ها هم در افروختن آتش شوق قهرمانی چیزی کم نگذاشتند و مردم را ثانیه به ثانیه امیدوار‌تر ساختند‌؟

به عبارت دیگر چگونه می‌توان حتی تصور کرد که جامعه‌ی دل‌سپرده به سردرگمی و بی‌نظمی که رعایت نظم و انضباط را گونه‌ای بلاهت و نادانی می‌شمارد، می‌تواند در بازی‌ای که بی‌ رعایت نظم، سقوط در آن حتمی است پیروز میدان باشد؟

ما -همه مردم- در همه آنات و لحظات زندگی به فکر چیزهایی که‌ هر چهار سال یک‌بار مثل انتخابات و جام جهانی و … به کارمان می‌آید نیستیم، اما با شروع جام ملت‌ها و نشستن پای ظرف تخمه، انبوه آرزوهای‌مان ردیف می‌شوند و با خوردن به بن‌بست شکست، آه از نهادمان بر‌می‌آید که چرا چنین شد؟

فوتبال نماد داشته‌های یک‌ملت از خردسالی تا پیری و نشان ظرفیت‌سازی‌هایی است که یک‌ملت بایست در مقاطع گوناگون و بی‌تکرار‌ به دنبال آن‌ها باشد.

فاصله ما با رسیدن به سکوی قهرمانی و بالا‌بردن جام پیروزی، به اندازه فاصله ما با کوشش‌های‌مان در رسیدن به زندگی منظم و قانون‌مند و بابرنامه است.

چه زمانی همه ما برای کاستن از این فاصله اقدام خواهیم کرد روشن نیست، اما امیدواریم به اندازه فرصت چهار سال آینده بیشتر نباشد.

عبدالرضا مدرس‌زاده ـ کانال پژواک روشنگری

از این نویسنده:
+ قداست بی‌قناعت؟!

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.