و باران بود با نم‌نم رفاقت‌بار می‌بارید

شعر کاشان فرداکاشان فردا ـ‌
نگاه جاده‌ها برماست، اما پای‌ِمان بسته‌ست
مقصر باز پنداری که تقدیر زبان‌بسته‌ست

و می‌رفتیم با حسّ رسیدن تا افق اما
خبر دادند گویا انتهای راهمان بسته‌ست

هوا قبراق، دریا صاف، ساحل منتظر اما
چه بیهوده‌ست وقتی بند‌های بادبان بسته‌ست

و باران بود با نم‌نم رفاقت‌بار می‌بارید
چه پیش آمد که سیلی شش جهت را ناگهان بسته‌ست

به ما گفتند باران رحمت بالاست حرفی نیست
ولی دیدیم زحمت بود وقتی ناودان بسته‌ست

دعا کردیم تا مهتاب اما ابرها گفتند:
چه‌ می‌خواهید؟ برگردید! امشب آسمان بسته‌ست!!

حسن قریبی

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.