کاشان فردا _ سعدی علیهالرحمه میگوید بنیآدم اعضای یکدیگرند و هر وقت عضوی روزگار این تن واحده را به درد میآورد، برای عضوهای دیگر آرام و قرار نمیماند.
حدیث «اول همسایه، بعد خانه» هم شاید مشهورترین حدیثی باشد که درباره لزوم توجه به دیگران شنیدهایم. از این دست آیات و روایات و اشعار و آموزهها زیاد داریم.
سنتی داریم به نام وقف که در روزگاری که چیزی به نام مدنیت و اصول شهروندی وجود نداشته، کلید حل مشکلات اینچنینی بوده.
دوروبرمان پر است از مکانهای عامالمنفعه و عمومی که توسط خیرین –بخوانید مردم- ایجاد شده. میگویید نه؟ یک نگاه بیندازید به آبانبارها و مساجد قدیمی یا مدارس و بیمارستانهای جدید. به جرأت میگویم تقریباً همچنان همه مکانهای عمومی را مردم ساختهاند و میسازند. حتی بخش زیادی از آنهایی که به نام دولت ساخته میشوند، خیرسازند.
خب این خیلی خوب است. روزگاری نیاز ما را برطرف میکرده و جواب میداده. در این سالها هم سازمانها و ارگانهایی ایجاد شده مثل کمیته امداد یا بهزیستی که وظیفهشان رفع مشکلات مردم است در زمینههای گوناگون.
در کنار اینها اطرافمان پر است از ان.جی.اُ هایی با رسالتهای مختلف. در سیل و زلزله و حوادث اینچنینی، این مردماند که پیشتازند. اما همچنان به مناسبتهای مختلفی مثل عید و اول مهر کاسه گدایی دولت با عناوینی مثل جشن عاطفهها سمت ملت دراز است.
این سؤال را بهعنوان یک دوستدار فرهنگ کار خیر و اگر ریا نباشد با سابقه مشاوره به چند مرکز خیریه در تهران و شهرستان میپرسم؛ بهعنوان کسی که با چیزی به اسم «مسئولیت اجتماعی» مختصری آشنا است:
چرا این مشکلات ریشهکن که نه، کم نمیشود؟ مشکل کجا است؟ مشکل کجا است که چهره مملکت در رسانه ملی یک کازینوی بزرگ است و اصل مملکت شبیه نوانخانه است؟ ما مردم تا کی میتوانیم و باید با تحریک احساسات با تحریک احساسات سوراخها و حفرههای سیستم موجود را بگیریم و فقط در سیل، زلزله، نداری و بدبختی دیگران شریک باشیم و صندوق صدقات ایران روی آب باشد؟
جابر تواضعی – کانال زیر درخت انجیر
از این نویسنده:
+ یا خودِ خدا