کاشان فردا – یک سال پیش کسی از من خواست، سگهای شهر را جمعآوری و به شهرستان مجاور منتقل کنیم (کاری که در همهی شهرها میکنند) من معتقدم: پس از کشتار، این بیشرمانهترین کاری ست که مردم و مسئولین انجام میدهند ” نمیدانم شاید هم پیش از کشتار بیشرمانهترین کار باشد “بیشرمانهترین میگویم، چون آوارکردن مشکلات یک شهر بر سر شهر دیگر را نمیتوان جور دیگر تفسیر کرد.
بچهای را سگی گاز میگیرد، مادر بچه زنگ میزند و هر چه دلش میخواهد از فحاشی و بدزبانی و تهدید نثارم میکند. روز بعد در جای دیگری از این شهر، همان سگ با خودرویی درگیر میشود و پلاک خودرو را میشکند، در همان حوالی باز پای مردی را گاز میگیرد. هیچ کدام از اینها نمیگویند چه کردند و چه شد که سگ گازشان گرفت؟؟ هیچ کس هم نمیپرسد چرا؟
اینجا فقط ما آدمهاییم که به قول بعضی از هموطنانِ حقگویِمان! حقگو وحقطلبیم.
پیدا کردن این سگ برای ما که بیش از یکسال است سگهای بدون صاحب شهرمان را شناسایی کردهایم، و تعدادشان حالا از ۳۰ قلاده به ۲۵ قلاده رسیده، در حالیکه سگهایمان زایمان هم کردهاند و این کار را با واگذاری درست انجام دادهایم نه با انتقال، کار سختی نبود. ما بلدیم چطور با وجدان باشیم، پس به دنبال سگ گشتیم (سگها مثل ما آدمها نیستند که پس از ارتکاب جرم مخفی شوند، آنها دودره بازی را نمیدانند)
درست حدس میزدم، سگی که نشانی میدادند، سگ انتقالی بود. (هر چند که من به همین سگها هم نمیگویم ولگرد)ولی او واقعا در شهر ول میچرخید، تا جایی برای خود انتخاب کند که قلمروش بشود. جایی برای اِسکانش؛ و تا آن روز چند بار دیگر، او ناچار به ابراز خشم و دفاع میشد را نمیدانم. (هر چند که کار به آنجا نکشید) فقط میدانم همانطور که بعضی از شهروندان همین شهر، شاید هم مسئولین بارها و بارها از انتقال سگهای بدون صاحب اینجا به شهرهای اطراف ابراز خوشحالی کردهاند و خندهها سر دادهاند، کسی هم که این سگها را به شهر ما منتقل میکند، حالا دارد جایی دیگر سرمست و بیشرمانه میخندد و از قهرمان بازیهایش میگوید.
آهای آدمهای حقگو وحقطلب!
روزی بر میدارید سگهای اینجا را با دارو خواب میکنید و میبرید جایی دیگر. سگهایتان چشم باز میکنند و میبینند نه جایی را میشناسند و نه کسی را، هر کس به چشمشان میخورد را مقصر میپندارند، گاز میگیرند و خشمشان را خالی میکنند، حالا نوبت مردم شهر خودتان است؛ حالا شاید بفهمید که در شهرستان کوچکی مثل شهرستان زیرگوشتان، آمار گزش سگ چرا در سال به بیش از هزار مورود میرسد.
حالا شاید بفهمید، آدم بامزهای نیستید وقتی میبینید سگی یا گربهای در حال استراحتکردن است، با سنگ و چوب میرانیدش، حالا شاید بفهمید وقتی سگی انسانی را گاز میگیرد، یا گربهای چنگ به سر و روی کسی میکشد، آن حیوان مقصر نیست.
مقصر همان آدمیست که باید حقگو باشد ولی نیست. حقطلب باشد، ولی نیست. آخر ما آدمها فقط وقتی یکی ضعیفتر و بیپناهتر از خودمان گیر بیاوریم، طلبکار میشویم و تمام تلاشِمان را میکنیم که آن موجود بیدفاع را از میدان به دَر کنیم ” هر چند حیوانات شهری خیلی وقت است که میدان را برای ما خالی کردهاند و ما را به وجدانِمان سپردهاند”.
سگهای ولگرد نه، (سگهای بدون صاحب) مایهی مکافات نیستند، عدم مدیریت و کنترل جمعیت سگهاست که امروز مایهی مکافات شده و با کشتار این موجودات، شاید هم روزی نوبت ما باشد، تا با سیلی از خون خانه و خانوادهمان را یک جا از دست دهیم.
حق بگوییم و حق بطلبیم؛ ولی با موجودی که زبان گفتن حقیقت را برای دفاع از خود ندارد، دروغ نبافیم و دَر نیفتیم.
مهری ارشادی فعال زیستمحیطی منطقه فرهنگی کاشان
کاشان آنلاین