کاشان فردا – *فهیمه پارسایی / بالاخره بعد از یک ماه، موفق شدم ۵۳۰ صفحه کتاب «درمان شوپنهاور» را تموم کنم.
کتابی که لابهلای هر خطش، آدم میتواند خودش را ببیند، با تمام نقصها و خوبیها و بدیها. خشم، عشق، عصبانیت، شادی، شهوت و در مجموع یک انسان کامل!
نگاهی که شوپنهاور به جهان دارد، از جهاتی شبیه به بوداست! جهانی که نهایتا جز رنج چیزی نیست! اما با گفتوگوهایی که اعضای گروه مثل«پم» یا «جولیوس» در روند داستان به این جهانبینی دارند، سرانجام مخاطب به این نتیجه میرسد اگرچه خیلی از جاها حق با «فیلیپ» است که برای رهایی از گزند رنج جهان گوشه عزلت گرفته، اما این عزلتنشینی سرد است چرا که خالی از مفاهیمی مانند خانه، عشق، لمسشدن و شادیست.
پس برای دستیابی به این جنس از شادی، باید گوشهی عزلت را رها کرد، چرا که زندگی شاد بدون دوستان خوب ممکن نیست.
من فکر میکنم باید این کتاب جذاب رو بخوانیم تا بتوانیم درسهای خیلی مهمی درباره روابط احتماعیمون از آن یاد بگیریم و البته در روابط عاشقانه!
درک میکنیم که اجازه ندهیم بواسطه جلال و شکوه و مقام و رتبه که در طرف مقابل نیروهای وسوسهانگیز و دلفریبی هست، در دام رابطهای بیفتیم که آن وقت مجبور باشیم همهی عمر به رنج دشوارترین مکافاتها تن بدهیم.
هشدار میگیریم باید از روابط جوجهتیغیها درس بگیریم، آنها برای گرمشدن دور هم جمع میشوند ولی برای جدا ماندن از تیغهایشان استفاده میکنند و دست آخر به این نتیجه میرسیم که برای رسیدن به شادی به هیچ چیز بیرون از خود وابسته نباشیم.
یک جملهی این کتاب از قول فیلیپ برایم بسیار عجیب بود!: «هربار که خواستم به کسی نزدیک شوم، از خودم دورتر شدم» در حقیقت فهمیدم صمیمیت با رفتار دوستانه و مهارت اجتماعی فرق دارد.
ما در صمیمیت خودآگاهی را خاموش میکنیم و زمام امور را میسپاریم به احساسمان! اما در رفتار دوستانه خودآگاهی فعال است و تدبیر امور به دست عقل و منطق است.
و خلاصه اینکه پیش ازین هم میدانستم که زندگی بیرحم است و غیرقابل اطمینان، اما شوپنهاور هم مهر تاییدش را زد! پس در لحظهی اکنون جاری میشوم اما از بدیهایی که میتوانند در کمین باشند نباید غافل بود و البته مرگ که فکر میکنم پایان کار است.
درمان شوپنهاور اثر اروین یالوم رمانی نوشته شده بر محور دیدگاههای روانشناسی میباشد که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است.
کتاب روایت زندگی روانپزشکی که به بیماری سرطان بدخیم پوست مبتلا شده است. وی پس از وقفه کوتاهی جلسات رواندرمانی گروهی خود را ادامه میدهد تا تسلیم هراس از مرگ نشود. در این رهگذر نظرات آرتور شوپنهاور فیلسوف بزرگ مطرح میشود.
آخرین حرفم اینکه اگر کتابها نبودند من مدتها پیش مرده بودم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* دانشجوی ادبیات فرانسه دانشگاه نیس