داشتن رسانه به بهای رسانه‌ی بد داشتن؟!

ابتذال رسانهکاشان فردا – امید یزدان‌پناه / این شب‌ها مردم و اهالی هنر و رسانه کاشان، روزهایی را برای نخستین‌بار تجربه می‌کنند.
پس از جلوگیری از پخش برنامه کاشانه، کاشان دیگر صاحب رسانه تلویزیونی نبود که به لطف کرونا و همت مسئولین به یکباره سیمای کاشان فعالیت خود را آغاز و صدای کاشان نیز افتتاح شد.

رهاورد داشتن رسانه تلویزیونی، پیامدهای مثبتی است که در شهر به وضوح قابل مشاهده است. علی‌رغم رشد چشم‌گیر فضای مجازی و سرعت و سهولت در انتقال پیام به شهروند و مخاطب، رسانه تلویزیونی هنوز از اصالت و جایگاهی متمایز و ویژه برخوردار بوده که قابل چشم پوشی نیست.

مزیت‌هایی همچون؛ به‌تصویرکشیدن هنرمندان شهر که شادی‌آوران هر خطه‌ای می‌توانند باشند، رونمایی از نوابغ و نخبگان و زحمت‌کشان و فعالان عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شهرستان و منطقه، خیرین و … که بی‌شک آشنایی مردم با آن‌ها می‌تواند لذت‌بخش بوده و مایه امید و دلگرمی برایشان باشد.

خوشبختانه عملکرد رادیو کاشان با اجرای خوب گویندگان کاشانی تا حدی قابل قبول بوده و به استان و حتی کشور پتانسیل بالای کاشان در اجرا و مدیریت یک رسانه شنیداری را اثبات کرده و حتی مخاطبان قابل‌توجهی را به خود اختصاص داده است که امید است که با رشد روزافزون، سیر صعودی خود را ادامه دهد.

اما سوال اصلی اينجاست؛ رسانه خوب کدام رسانه است و استراتژی آن در برابر دیدگان مخاطب و رسانه ملی چیست؟ عوام‌گونه یا فاخر؟ و مسئله مهمتر این‌که رسانه باید در اختیار فعالان فضای مجازی باشد یا این افراد در خدمت رسانه‌ها؟

به عقیده من اگر استراتژی، اصطلاحا فقط روی آنتن رفتن آن هم به‌صورت زنده باشد، که نبود آن چه بسا بهتر و اثربخش‌تر از بودن آن است.

نداشتن رسانه تصویری همانند دشمنی بی‌آزار است، اما داشتن رسانه نالایق که نتواند تصویری مناسب و کارا از فرهنگ و تمدن یک منطقه را به کشور نمایش دهد به مراتب تاثیراتی مخرب و جبران‌ناپذیر به بدنه فرهنگی آن منطقه وارد می‌سازد.

فقدان ایده و تفکر نو در ساخت و تولید محتوای رسانه‌ای در جایی که فقط از یک طیف فکری در تمام موارد استفاده می‌شود، به وضوح قابل تشخیص است که متاسفانه در پی آن منجر به اقداماتی از قبیل دعوت از اشخاصی با سطح اجتماعی پایین‌تر و ساده، در برنامه و در معرض خنده قراردادن ایشان در برابر مخاطبان می‌گردد که نامی جز ابتذال رسانه نمی‌توان برایش برگزید.

قطعا این اقدام توجیهات متعددی به دنبال دارد؛ اما هیچ یک از آنها نمی‌تواند منکر این باشد که حس هویت اجتماعی و خانوادگی یک فرد شریف (هر چند ساده) در شرف نابودی قرار گرفته است و این خود مسبب یک واگرایی بزرگ فرهنگی است که خلاف دین اسلام و نص صریح قرآن نیز برشمرده می‌شود.

و همچنین اقداماتی که خلاف قانون این روزهای کرونایی است، نه تنها سبب آموزش بلکه پیام‌آور و القاکننده اصولی نادرست برای مردم است.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.