کاشان فردا – «ملیجکِ اول» ادعا کردهبوده؛ شخصی است دعایی دارد «گلولهبند». هرکس آن دعا را با خود دارد، گلوله به او کارگر نیست.
شاه تفصیل را به من و «مچولخان» فرمودند. از ما انکار صرفشد. «ملیجک» اصرار میکرد. بالاخره قرارشد آن دعا را به گردن مرغی ببندند و هدف تیر نمایند که تجربه حاصل شود.
بیشتر بخوانیم:
+ جنگیری
+ عمر کوته بین و امید دراز
شخص دعانویس را که «محمد شفیع میرزا ولد اسمعیل میرزا ابن فتحعلیشاه» بود، مرد معمم درویشمسلک، ریشسفیدی است، بالای کوه آوردند. وضو گرفت. آیات چندی از قرآن تلاوت نمود. کهنهبستهای بهگردن مرغ بیچاره بستند.
«ملیجک» اینطرف و آنطرف میدوید و اُشتُلم میکرد که این شخص را مخصوصا پیدا کردم، سالها زحمتش را کشیدم که دعایی بهجهت ذات ملکوتی صفات همایون بنویسد که شاه حِرز فرمایند. چرا که مسئله اختراع دینامیت و قتل امپراطور روس مرا به وحشت انداخته، مبادا کسی با این اسباب، خدای نکرده قصد پادشاه کند.
خلاصه مرغ را بسته و دعا را به گردنش آویخته، به هر که تکلیف کردند که تفنگ بیاندازد، نینداخت. آخر «مچولخان» تفنگ را گرفت در سی قدمی خالیکرد. تفنگ خالیشدن همان و مردن مرغ همان! شاهزاده دعانویس خفیفشد. «ملیجک» سرخ شد.
منبع: روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه ــ یکشنبه ۸ ربیعالاول
بیشتر بخوانیم:
+ سه دعای مستجاب
کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم: https://www.instagram.com/kashanefarda.ir