کاشان فردا – در حالی که ویروس کرونا این بلیهی مرموز قرن، در موج دوم خود به طور تقریبی توانسته همه مرزهای بینالمللی را درنوردد، یک عامل فرامرزی تاکنون به تنهایی توانسته با روشنگری در زمینه ریشههای انتقال و تبعات و عواقب مرگبار ابتلاء به آن، جهانی را از درغلتیدن به یک نسلکشی بزرگ نجات دهد.
صحبت از «رسانهها»ست. پدیدهای که شاید نخستین بار با صنعت چاپ در غرب ریشه دواند و گسترهی آن بعدها به ایران عصر قاجار هم رسید و در این مسیر با خلق عنصر «خبرگزاری» در سرتاسر عالم از جمله با راهاندازی آن در ایران و عصر پهلوی اول، پدیده رسانه به تحولی شگرف رهنمون شد.
در عالم رسانه، از جمله کارکردهای این پدیده از «اطلاعرسانی و آموزش» نام میبرند. با این گزاره، و با نگاهی دقیقتر به هفت ماه پشت سر گذاشته که به تقریب از جهانیشدن ویروس کرونا در عالم میگذرد، به روشنی میتوان دریافت شانس بزرگ جهانیان در این برهه از زندگی بر روی کرهی خاکی، زیست «رسانهها»در ابعاد مدرن و جهانیاش و با بهرهگیری حداکثری از همه ترفندها و تاکتیکها و استفاده از همه فنآوریهای موجود در عرصه اطلاعرسانی بود.
ویروس کرونا، از جمله سوژههایی بود که برخی رسانهها را در ماههای ابتدایی شیوع آن در اواخر سال گذشته، در قالب موضوع و پرونده به صرافت بررسی تاریخچه بیماریهای مرگبار مسری در کشاکش تاریخ انداخت.
آنها در آرشیو منابع مختلف، تاریخ را ورق زدند تا به طور مثال دریابیم ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال پیش آبله و طاعون و وبا و حصبه با مملکت ما چه کردند؛ یا به این پاسخ برسند که مردم آن دوره با آن سطح از فقر معیشتی و آگاهی و نوع و سبک گردش اطلاعات در آن عصر، چگونه از این بیماریها مطلع شدند و چه طور این امراض عاقبت به پایان رسیدند.
در تاریخ روایت است که طاعون و وبا در ایرانِ یک قرن پیش و از جمله در کاشان، جامعه انسانی زیادی را به کام مرگ کشید.
میگویند مردمانِ حصبه و وبازده در کوچهها راه میرفتند و ناگهان نقش بر زمین میشدند و تمام.
میگویند شیوع طاعون و وبا در کنار حداقلیترین سیستم بهداشت و درمان و در دورهای که حکیمها با نعنا و سنبلالطیب و بابونه طبابت میکردند، چنان همهگیر شد که در سطح کوچهها، به مرور جنازهها خودنمایی میکردند.
اگر چه در آن عصر تعدادی پزشک خارجی که بیشتر در خدمت درباریان و نجیبزادگان بودند، نیز در ایران به چشم میخورد، اما زمانه و عدم آگاهی شاید دو عاملی بود تا این دو بیماری- که به طور قطع در بلاد خارجه آن زمان پادزهر و دارو داشتهاند- در ایران بیمحابا بکُشند و هلاک کنند.
میگویند ۱۰۰ یا ۱۵۰ سال پیش به وقت شیوع وبا و طاعون، رمالها و عریضهنویسها و کفبینها بین مردم چو انداختند که این دو بیماری، بلیه و عذاب خداست و از دایره چارهجویی آدمی بیرون است!
همین جماعت در ماجرای آبلهکوبی که امیرکبیر آن را در ایران اجباری کرد، تا توانستند بین عوام شایعه کردند که بچههایتان را واکسن نزنید که اجنه! وارد بدن میشوند و قص علیهذه.
وجود جامعه کمسواد و چه بسا بیسواد و همچنین سطح نازل بیداری و آگاهی عمومی در آن دوره به حدی بود که صدها روزنامه مثل «وقایع اتفاقیه» نیز نمیتوانست به مردم بفهماند که طاعون و وبا با توفان و سیل و زلزله تفاوت دارند و بیماری با دارو و دوای ساخته دست بشر درمانپذیر است و این شاید از بداقبالی مردمان آن عصر و دوره بود.
به ایرانِ انتهای سال ۹۸ و نیمه نخست سال ۹۹ و جهان نیمه اول ۲۰۲۰ برگردیم. کرونا چنان رعشهای دلهرهآور بر زیست مردم جهان انداخت که دو جنگ جهانی هیچگاه چنین توانی نداشتند!
ویروس کرونا اگر چه تا اکنون بالای پنج و نیم میلیون نفر از مردم جهان را مبتلا و نزدیک به نیم میلیون نفرشان را هلاک کرده، اما یک آن به این فکر کنیم اگر پدیدهای به نام «رسانهها» نبودند کرونا با آن سرعت انتقال با جهانیان چه میکرد؟
از زمان شیوع کووید 19، روزی نبود که ابعاد و کیفیت این بیماری و نحوه شیوع و همچنین راههای پیشگیری از آن از طریق رسانهها و «حوزه رسانه» در کسری از دقیقه حتی به اطلاع مردم جهان نرسد.
اگر رسانهها را به دو دسته «رسمیِ شناسنامهدار» و «مجازیِ غیررسمی» در فضای سایبر و مجازی دستهبندی کنیم، ابعاد کرونا هر روز توسط این دو طیف به اطلاع جهانیان با هر سطح و رده سواد رسید و میرسد.
مقایسه این داستان با شیوع آبله و طاعون و وبا و حصبه در ایرانِ یک قرن پیش که موج یک رسانهها تازه در غرب در حال گسترش بود، این گزاره را پیش روی ما قرار میدهد که پدیده رسانه – در ابعاد بینالمللی و فرامرزی – بار بخش بزرگی از مهار کرونا را به خوبی بر عهده گرفت.
چه آنکه کرونا اگر بیش از یک قرن پیش بر جهانِ بیبهره از موج گسترده رسانهها چنبره میزد، شاید زندگی آدمیان بر کره خاکی به دست همین ویروس که ترمزی برای انتقال خود قائل نیست، پایان میپذیرفت.
مهدی سلطانیراد – کاشان آنلاین
از این نویسنده
+ بیم از موج جدید کرونا