آتش زدند لانه‌ی مرغ پریده را

شعر کاشان فرداکاشان فردا
رسم‌ست هرکه داغ جوان دید دوستان
رأفت برند حالت آن داغ‌دیده را

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
وان یک ز چهره پاک کند اشک دیده را

آن دیگری بر او بفشاند گلاب شهد
تا تقویت شود دل محنت کشیده را

یکچند دعوتش به‌ گل و بوستان کنند
تا برکنندش از دل، خار خلیده را

القصه، هرکس به طریقی ز روی مهر
تسکین دهد مصیبت بر وی رسیده را

آیا که داد تسلیت خاطر حسین.!؟
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را

آیا که غم ‌گساری و اندوه ‌بری نمود
لیلای داغدیده‌ی محنت‌ کشیده را

بعد از پسر دل پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانۀ ی مرغ پریده را..!
ایرج میرزا

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.