کاشان فردا – در میان شاعران نامدار معاصر؛ شاید بتوان بهدرستی سهراب سپهری را شاعری با بیشترین هنجارگریزی و سنتشکنی در حوزه زبان و تصویر دانست که برآمده از سبک شخصی زندگی اوست به عبارت دیگر شعر سهراب آیینه تمامنمای مردی ساده و صمیمی و بیآلایش و به دور از ناراستی است که خلوت و جلوتی دوگانه آن را پوشش ندادهاست.
آن انزوای خودساخته و خود خواسته و گریز از زندگی دودگرفته شهری و پناه بردن به سایهسار درختان در سار و چنار و گلستانه و اردهال، بی آن که ادا و اطواری برای خودنمایی و خلاف آب شنا کردن باشد، هنرآفرین و شخصیتساز هم بودهاست.
بیشتر بخوانیم:
+ هشت کتاب سپهری به ترکی استانبولی ترجمه شد
این که برخی منتقدان که سی سال پیش شعر او را تحویل نمیگرفتند ، اکنون مجبور به اصلاح دیدگاه خود شدهاند بهمعنی راضی شدن سختگیرترین سلیقهها در برابر مصراعهایی است که گاهی هیچ آرایه و ابهام و پیچیدگی در آنها نیست. آنان روایت تازه سهراب از هنر و زندگی را در چارچوب عرفان و طبیعت پذیرفتهاند.
شعر سهراب نه هیجانات تند سیاسی و نه احساسات تیز جوانی و نه انتقادهای روزنامهای و محفلی را با خود دارد و البته از همه احوال عشق و سیاست و اجتماع هم برکنار نیست و آنگونه که امثال شاملو او را سر در لاک خود دانستهاند، هم نیست.
شعر سپهری حاوی فهرستی از دادهها و تعابیر و تصاویر متناسب با ذهن انسان کلافهشده و سردرگم در عصر معراج آهن و پولاد و سیمان است و اقبال چهل ساله به او وشعرش درستی اجزای این فهرست را نشان میدهد.
هنر بزرگ سپهری، نهراسیدن از انزوا و پشیماننبودن از شهرتگریزی است و بدینترتیب او در حالی که در غروبی تلخ و سنگین، تن به خاک میسپرد، طلوعی آبیرنگ در طیفی از ماندگاری و پاکی در سپهر هنر و ادبیات ایران داشت.
عبدالرضا مدرسزاده _ کانال پژواک روشنگری
از این نویسنده:
+ شاهنامه خواندن فراست میخواهد