اون داروی روان مصرف می‌کنه، اون دیوونه است (خزعبلات۳)

اون داروی روان مصرف می‌کنه اون دیوونسکاشان فردا – علی اسلامی / اون داروی روان مصرف می‌کنه، اون دیوونه است (خزعبلات۳) مثل هر کسی که از بچگی دچار ضعف بینایی می‌شود و نیاز دارد عینکی زیبا مقابل چشمانِ قشنگِ خود بگذارد، دقیقا مشابه همین اتفاق می‌تواند برای هر کسی در مورد مسائلی مانند اختلالات افسردگی و مانیا و … اتفاق بیفتد.

درون بدن انسان ناقل‌های عصبی‌ای -بخوانید «ذرات»ی- وجود دارند که هر کدام مسئولیت مشخصی به عهده دارند. «سروتونین» -بخوانید «اصغر» – یکی از این ذرات است، که کمبود اصغر در انسان باعث بروز حالتی می‌شود که ما آن را افسردگی می‌نامیم. مثل اینکه آهنِ کمِ خون، باعث بروز مشکلاتی در بدن می‌شود یا چربی بالا در خون، فشار خون بالا و موارد مشابه.

تا کنون دیده‌اید که کسی که دچار بیماری سرماخوردگی است در مقابل دریافت ویتامین سی مقاومت کند؟ یا مثلا کسی که مشکل بینایی دارد، در مقابل عینک‌زدن مقاومت کند و بگوید من عینک نمی‌زنم؟ مطمئنا اگر در مقابل چشمانِ او دو عدسی قرار نگیرد تا دید او را اصلاح کند، نمی‌تواند به درستی راه برود یا رانندگی کند یا به ورزش‌های مختلف بپردازد و می‌داند ضرر و زیانی که «نزدنِ عینک» برای او به وجود می‌آورد، بیش از ضرر و زیانی است که عینک زدن برای او به بار می‌آورد.

در مورد داروهای اعصاب و روان نیز شرایط مشابهی صدق می‌کند، یعنی ضرر و زیانی که نخوردن این داروها برای شخص دارد، می‌تواند بیشتر از ضرر و زیانِ خوردنِ آن‌ها باشد.

به صورت مادرزادی ممکن است «مقدار» این «ذرات» در بدن انسان متعادل نباشد که در این صورت، انسان «به صورت مادرزادی» دارای بیماری‌های روانی خواهد بود، مثلا بیش‌فعالی، یا افسردگی یا اختلال دو قطبی یا … مثل کسی که به صورت مادرزادی دچار بیماریِ فیزیکی است.

کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم:   https://www.instagram.com/kashanefarda.ir

همانطور که ما سالانه به دندانپزشک و چشم‌پزشک، برای حفظ سلامت دندان و چشم خود مراجعه می‌کنیم، لازم است که به روانشناس نیز مراجعه کنیم تا از سلامت روان و روح خود مطمئن باشیم. -مراجعه به روانپزشک لزوما به معنای دریافت دارو از آن‌ها نیست.

این نکته به این معنا نیست که هر کسی، افسردگی دارد، دقیقا به دلیل ضعف فیزیولوژیِ بدنی اوست. افسردگی می‌تواند به دلایل روانی نیز باشد، که در این صورت باید تمرکز روی حل آن مسائل روانی باشد چه با دارو چه بدون دارو و در صورت استفاده از دارو، دارو باید به عنوان یک «کمک» باشد، نه به عنوان تنها «راه حل» درمان.

همانطور که گفته شد، احوال انسان با کم و زیاد شدن ذرات (ناقل‌های عصبی) دچار تغییر می‌شود، همانطور که شما حتی با دارو می‌توانید به خوابی عمیق فرو روید، یا با استفاده‌ی ماده‌های شادی‌آور و توهم‌زا می‌توانید حالت‌های زودگذرِ شادی را تجربه کنید.

استفاده از داروهای روانی ننگ نیست، همانطور که استفاده از مکمل‌های دارویی مثل ویتامین سی و … ننگ نیست. بسیاری از ما ممکن است سال‌ها از وضعیتی تکراری‌شونده و الگویی ثابت در رفتارِ خود رنج ببریم، بدونِ آنکه بدانیم، این رفتار و حالت روانی، نتیجه‌ی بیماری‌های روانی‌ای است که به صورت مادرزاد دچار آن هستیم.

پس به خزعبلاتی مثل «مصرف داروی روانی مساوی است با دیوانه بودن» و یا خزعبلاتِ مشابه ، وقعی ننهید و با مخالفت با این گزاره‌ها، جامعه را برای پذیرفتنِ این بیماری‌ها آماده‌تر کنیم و امنیت را به این افراد برگردانیم.

از این نویسنده:
+ جهان جای بهتری می‌شود اگر دستهای خود را بشوییم

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.