۹ بهمن‌ماه زادروز مهدی فرجی شاعر کاشانی

۹ بهمن‌ماه زادروز مهدی فرجی شاعر کاشانیکاشان فردا مهدی فرجی شاعر جوان و معاصر کاشانی، ۹ بهمن‌ماه ۱۳۵۸ در تهران به‌دنیا آمد.

فرجی تحصیلات ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان خود را کاشان گذراند. وی سرودن شعر را از دوره نوجوانی آغاز کرد و ابتدا سروده‌های خود را در «کانون اندیشه جوان سپهری» می‌خواند، اما در مدت کوتاهی به همه محافل ادبی کاشان و در ادامه کشور راه پیدا کرد.

فرجی در نخستین حضور خود در جشنواره‌های ادبی و شعری، موفق به کسب رتبه نخست «كنگره ره‌آورد سرزمين نور» شد و یک‌سال پس از آن با تلاش پیگیر نخستین مجموعه از سروده‌های خود را با عنوان «هزار اسم قلم‌خورده» در سال ۷۹ توسط موسسه انتشاراتی مرنجاب منتشر کرد.

هزار اسم قلم‌خورده نخستین کتاب مهدی فرجیاز این شاعر کاشانی تا کنون بیش از ۱۰ مجموعه غزل با عناوین: «و چشم‌های تو باران»، «روسری باد را تکان می‌داد»، «ای تو راز روزهای انتظار»، «زیر چتر تو باران می‌آید»، «شب بی‌شعر»، «میخانه بی‌خواب»، «منم که می‌گذری»، «آن روزها گفتم»، «قرار نشد»، «چمدان معطل» منتشر شده و اکثر آن‌ها به چاپ‌های متعدد رسیده‌است.

فرجی علاوه بر جایزه نخست شعر نخستین کنگره «ره‌آورد راهیان نور»، برنده این جایزه‌ها در سال‌های گذشته بوده‌است:
سیمرغ بلورین دومین جشنواره بین‌المللی شعر فجر
نفر اول هشتمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر ۹۲
نفر سوم سومین جشنواره بین‌المللی شعر فجر ۸۷
مقام اول جشنواره سراسری شعر جوان کشور (زیر آسمان الوند) ۸۲
مقام اول جشنواره سراسری شعر ایران ما ۸۴
مقام اول جشنواره شعر خلیج فارس ۸۴
برنده جایزه ادبی طهران

علاوه بر این‌ها وی در چند دوره کنگره شعر «شبهای شهریور» و «کنگره شعر رضوی» و چند جشنواره ادبی دیگر نیز حائر مقام و رتبه برتر بوده‌است.

مهدی فرجی در حال حاضر در تهران زندگی می‌کند و علاوه بر مدیریت کارگاه‌های دوره‌ای شعر در تهران، برگزاری چند کارگاه شعر در آلمان و ایتالیا را در کارنامه دارد.

این غزل مهدی فرجی در مورد «شهدای تفحص» در نخستین کنگره ادبی «ره‌آورد سرزمین نور» حائز رتبه نخست شد:

گل شد برآمد پیکرم آهسته آهسته
انگار دارم می‌پرم آهسته آهسته

انگشترم، مُهرم، پلاکم ، چفیه‌ام، عطرم
پیدا شد از دور و برم آهسته آهسته

آهسته آهسته سرم از خاک می‌روید
از خاک می‌روید سرم آهسته آهسته

جز نیمه‌ای از من نمی‌یابید، روزی سوخت
در شعله نیم دیگرم آهسته آهسته

امروز بعد از سال‌ها زاییده خواهد شد
ققنوسی از خاکسترم آهسته آهسته

خوابیده‌ام بر شانه‌ها و می‌برندم… نه
تابـوت را من می‌برم آهسته آهستـه

آن پیرزن، این زن به چشمم آشنا هستند
دارم به‌جا می‌آورم آهسته آهسته

خواندم؛ پدر خالی‌ست جایش، این خبر می‌ریخت
از چشـم‌های خواهـرم آهسته آهسته

دیگر برای آستین بالازدن دیر است
این را بگو با مادرم آهسته آهسته

کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم:   https://www.instagram.com/kashanefarda.ir

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.