رضاقلی خسروی در خردادماه توسط دو شکارچی مضروب میشود. از شدت ضرباتی که به سرش میزنند، دچار خونریزی داخلی شده و دیروز جان گرامیاش از دست میرود.او نماند، نتوانست بماند تا دیگرباره برآمدن خورشید را در دشتهای زمین ببیند و چرای آهوان را و وحوش را! حالا پیش خودم فکر میکنم چرا باید محیطبانان وطنم کشته شوند؟
مدتی است سویههای هر سوالی را در خودم جستوجو میکنم. اعتراف کنم من نیز خود را در این زیانبارگی سهیم میدانم. من مفهوم شکار و شکارچی را از کودکی میدانستم؛ بیآنکه حتا تا چندی پیش؛ فهمی حداقلی از محیط و محیطبانی داشته باشم.
در هیچ یک از کتابهای مزخرف درسی، یک خط آگاهی و شناخت از محیط، محیطبانان و سترگی کارشان گنجانده نشده بود و نشده است! نه به من آموختهاند و نه من کوششی در آموختنش به دیگران داشتهام.
تمام دهههای پیشین و اکنون، توپ و تانک، تیر و تفنگ و لباس گشاد جنگ، تقدیس شد و میشود، بیآنکه بدانیم و بفهمیم شما نیز و لباستان؛ شایستهی تقدیر و ارجگذاری هستید.
در این سالها به ما نیاموختند و ما نیز به دیگران؛ که ذات زندگی، ذات دوستداشتن، دوستداشتن خود، دیگری و همهی باشندگان زمین، گرامی و خوشگوار است.
حالا اگرچه دیر؛ اما باور دارم مرگخواهی و مرگآفرینی؛ زائیدهی جهل و کژی و نابخردیست و وحوش، حیواناتی بیرون از ما نیستند. وحوش؛ فیالواقع، نیمهی تاریک و ناروشن ماست و ما ناچار و ناگزیریم از آموختن. آموختن و فهم زمین؛ که مادر همهی ماست!
هفتهی پیش تماشای حیوانی بر بلندای دامنههای برزک، شگفتزدهام کرد. از خودم پرسیدم؛ آیا ما به حریم زندگی او آمدهایم یا او به حریم ما؟ آیا ناگزیر از آب و غذا شده که آمده در دیدرسم، به تعبیر شکارچیان؛ تیررس!
خوشحال بودم، خوشحال شدم هنوز میشود جاندارانی را دید که اهلی نشدهاند و میتوانند در دیدرسمان باشند.
رضاقلی خسروی عزیز، فرسنگها دور از تو، جاندارانی هستند که بر سنگساران و دامنههای زمین؛ زندگی میکنند. این قاب را برای شما میگذارم! برای شما که بهتر از ما دانستید زمین با همهی باشندگانش؛ عزیز و گرامیست.
محمود ساطع – کانال بوم و بر
از این نویسنده:
+ مانع توسعهی فرهنگ دوچرخهسواری نشویم
کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم: https://www.instagram.com/kashanefarda.ir