همه می‌خواهند بروند

همه می‌خواهند بروندکاشان فردا  – ۱- یکی از همکاران فرهنگی که در این روزهای نسبتاً کرونایی از طریق آموزش مجازی برای تعدادی از نوجوانان و جوانان شهر کلاس مکالمه انگلیسی برگزار کرده، برایم نقل کرده که وقتی از این جوانان برومند در مورد علت یادگیری زبان انگلیسی پرسیده‌است، تمامی ۱۸ نفر حاضر در کلاس در پاسخ به‌قصد جدی و نزدیک خود برای مهاجرت به خارج از کشور اشاره‌کرده‌اند!

گفت‌وگو و مکالمه انگلیسی همکار فرهنگی حقیر با این جوانان در مورد علل مهاجرت مشخص می‌سازد که این عده متأسفانه دل پرخونی از اوضاع‌ و احوال جاری مملکت داشته و یأس و ناامیدی نسبت به‌احتمال گشایش و تغییر مثبت در آینده، آن‌ها و خانواده‌هایشان را نهایتاً به انتخاب گزینه مهاجرت از کشور سوق داده است.

در فقره‌ای مشابه، یکی دیگر از همکارانی که در دوره ابتدایی مشغول به کار بوده و هر از چندی مجبور است برای وارسی مسائل درسی دانش‌آموزانش با والدین آن‌ها تماس و گپ‌وگفتی داشته باشد، از گرایش فزاینده خانواده‌ها برای مهاجرت از ایران و اقامت در ترکیه سخن گفته و دلسوزانه و اندوه‌بار اضافه می‌کند که گویا قرار است همه از این ملک و دیار رفته و ایران عزیزمان خالی از سکنه شود.

میل به مهاجرت پدیده رایج
۲- دیگر تردیدی وجود ندارد که میل و اشتیاق به خروج و یا مهاجرت از کشور در میان جوانان و حتی بسیاری از خانواده‌های ایرانی به یک پدیده رایج و قابل‌تأمل تبدیل شده است. هرچند که مدیران و مسئولین ریز و درشت کشور طبق معمول آن را مسئله چندان مهمی تلقی نمی‌کنند.

مشکلات فزاینده معیشتی و اقتصادی شهروندان، معضل بی‌کاری و عدم اشتغال جوانان و فقدان فرصت‌های شغلی مناسب، بحران‌های عمیق زیست‌محیطی، شنیدن و دیدن اخبار تلخ و نگران‌کننده در مورد اوضاع ناگوار کشور در حوزه‌های مختلف و مهم‌تر از همه ناامیدی از اصلاح و بهبود شرایط آتی و یا فقدان امید نسبت به آینده کشور و آنچه قرار است پیش آید، مهم‌ترین علل یا عواملی هستند که در سال‌های اخیر دل‌بستگی و علاقه به کشور و ماندن در آن را نزد نسل جوان و خانواده‌های ایرانی به‌شدت تضعیف کرده و باعث شده که آنان تحقق آرزوها و اهداف شخصی و خانوادگی خود را نه در ایران، بلکه در کشورهای دیگر جست‌وجو نمایند.

البته اینکه آنان بتوانند واقعاً از طریق مهاجرت و سکونت در خارج از کشور به رؤیاهای خود جامه عمل بپوشانند، خود مقوله دیگری است!

۳- داده‌ها و ارقام مختلف نشان می‌دهد که سالیانه بین ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار نفر از افراد غالباً جوان و تحصیل‌کرده ایرانی عطای ماندن در این کشور را به لقای آن بخشیده، شال و کلاه کرده و حتی با تحمل برخی مشکلات راهی سرزمین‌های دور و نزدیک اعم از آمریکا و ممالک اروپایی و کشورهای همسایه می‌شوند.

به نظر می‌رسد ترکیه و امارات متحده عربی مهم‌ترین کشورهای پذیرای خیل عظیم جوانان و مهاجران ایرانی هستند. اخبار رسیده بیانگر آن است که خرید مسکن توسط ایرانیان در ترکیه طی چند سال گذشته به اعداد و ارقام عجیبی رسیده و حتی باعث احیا و شکوفایی صنعت ساختمان‌سازی کشور نه‌چندان دوست و برادر یعنی ترکیه شده است!

چندی قبل بود که در یک برنامه تلویزیونی با اجرای علی ضیاء اعلام شد که از ۱۵۰ دانشجوی نخبه ریاضی دانشگاه صنعتی شریف در یک دوره تحصیلی ١۴٩ نفر مهاجرت کرده و تنها یک نفر در ایران حضور دارد!! به این آمار اضافه کنید مهاجرت ۳ هزار پزشک از ایران طی ده ماه گذشته و ۹۰۰ استاد دانشگاه و خروج روزانه ۲۰ مهندس از کشور را (سجاد بهزادی، ششم آذرماه، عصر ایران).

حقیقتاً آماری از این‌ دست اسباب تعجب و صد البته تأسف است. همین اواخر عباس عبدی در مطلبی در ششم مهرماه ۱۴۰۰ با اشاره به وجود شکاف عمیق موجود میان مسئولان کشوری با شهروندان و کارآفرینان بر این نکته مهم تأکید کرده بود «تا هنگامی‌که این شکاف حل نشود، مشکل فرار سرمایه مالی و مهاجرت نیروی انسانی نیز حل نخواهد شد.» صاحب‌نظر مذکور همچنین خاطرنشان می‌کند که جمعیت ایرانیان مهاجر در ۳ سال گذشته بیش از دو برابر شده است. نکته مهم اینکه ۳۰ درصد آنان را متخصصان تشکیل می‌دهند.

بقیه نیز کمابیش افراد حرفه‌ای هستند و کارکنان مشاغل ساده فقط حدود ۷ درصد کل مهاجران ایرانی را تشکیل می‌دهد. بالای ۵۰ درصد آنان که به اروپا رفته‌اند، دارای تحصیلات دانشگاهی هستند، ۶۰ درصد ایرانیان حاضر در آمریکا در مشاغل خوب از جمله در مشاغل مدیریتی، کسب‌وکار و علوم و هنر فعال هستند. درباره نظرسنجی‌ها و گرایش افراد به مهاجرت از کشور هم بهتر است فعلاً چیزی نگویم!!.

۴- می‌توان پدیده مهاجرت و ترک وطن و تمایل فزاینده جوانان، خانواده‌ها و نخبه‌های ایرانی به کوچ و مهاجرت به کشورهای دیگر را همانند بسیاری از اتفاقات ریز و درشتی که در این دیار هر از چندی رخ می‌دهند، چندان جدی نگرفت!! به‌هرحال، طی این سال‌ها در این مملکت گل و گلاب به دیدن و شنیدن اخبار غیرمعمول و رخدادهای نامتعارف عادت کرده و اصولاً بخشی از جیره خبری خلایق ایرانی مشاهده و ادراک این پدیده‌ها و واقعیات تلخ و گزنده بوده است.

حتی شاید نظام تصمیم‌گیری کشور که غالباً در دیدن واقعیات فراتر از نوک بینی خود با مشکل مواجه است، به درجاتی از وجود چنین مشکلی چندان هم ناراضی نباشد!! به خاطر آورید گفتار آن مجری خانم در برنامه تلویزیونی که رأساً و صراحتاً خواستار آن شده بود که هم‌وطنانی که مثل ایشان فکر نمی‌کنند، از این کشور بروند!!

علامت خطر جدی برای حال و آینده کشور
۵- اما گذشته از این، برای آن دسته از تحلیلگران و ناظرانی که طی سال‌های اخیر دلسوزانه و دردمندانه اتفاقات ریزودرشت حادث‌شده در جامعه ایران را رصد و تحلیل کرده و متوجه آثار و عواقب منفی چندگانه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مشکلات و بلایای حادث‌شده هستند، بدیهی است که پدیده مهاجرت غیرمعمول و نامتعارف شهروندان عادی و نخبه به ممالک دیگر می‌تواند در حکم یک علامت خطر جدی برای حال و آینده کشور بوده و ضرورت تغییر جدی و بنیادی نوع نگاه‌ها و رویکردهای کلان سیاست‌گذاری و حکمرانی را گوشزد می‌نماید.

از این منظر، طبعاً از افراد و نهادهای تصمیم‌گیرنده و سیاست‌گذار کشور این انتظار وجود دارد که اندکی از فضای ذهنی و شخصی خود­­ساخته و نیز اتاق‌های دربسته و منتزع از واقعیات روزمره جامعه فاصله گرفته و با حضور و هم‌نفسی در میان شهروندان مختلف و گروه‌های اجتماعی به رصد مشکلات موجود خلایق و وارسی و کاوش دغدغه‌های گوناگون آن‌ها (از جمله علل و عوامل اصلی میل فزاینده به کوچ و مهاجرت از کشور) پرداخته تا از این طریق احیاناً به داده‌ها و اطلاعات لازم دست یافته و بر مبنای آن سیاست‌ها، برنامه‌ها و اقدامات ضروری را برای تغییر شرایط موجود انجام داده و شهروندان به‌ویژه نسل نوجوان و جوان امروز ایران را به ماندگاری و دل‌بستگی به آب‌وخاک وطن و مهم‌تر از آن خدمت و جان‌فشانی برای آن امیدوار سازند. قطعاً این امر با تغییر نوع نگاه و رویکرد افراد و نهادهای مربوطه امکان‌پذیر است.

۶- با تأکید جدی بر وجود و حاد بودن مشکل یا بحران مهاجرت شهروندان به خارج کشور و آسیب‌شناسی همه‌جانبه و اصولی آن برای جلوگیری از چندپارگی و حتی فروپاشی حوزه تمدنی و فرهنگی ایران‌زمین، این حقیر تأکید دارد که سیاست‌ها و اقدامات نظام حکمرانی ایران باید به‌طورجدی و بنیادی متضمن مواردی همچون تأمین شرایط لازم برای زیست آبرومندانه، سالم و متعارف همه شهروندان، شایسته‌سالاری و مبارزه جدی با خویشاوندگرایی و فامیل‌بازی و رانت‌خواری، فراهم ساختن فرصت کار و اشتغال سازنده و با درآمد مکفی برای همه جوانان برومند سرزمین ایران به‌ویژه جماعت تحصیل‌کرده و نخبگان جامعه، توزیع عادلانه ثروت‌های عمومی، برخورد قاطع با مفاسد و مافیاهای مختلف‌الاضلاع، مشارکت دادن واقعی شهروندان در تعیین سرنوشت خویش، به رسمیت شناختن حقوق طبیعی مردم، احترام و تکریم خلایق در بخش‌های گوناگون اداری جامعه، بسط عدالت اجتماعی و مبارزه واقعی و نه صوری و مقطعی با بی‌عدالتی‌ها و تبعیض‌های ناروا، به رسمیت شناختن سبک‌های مختلف زندگی جوانان و گوش دادن به دیدگاه‌ها و دغدغه‌های آنان، مقابله علمی با بحران‌های زیست‌محیطی و استفاده از تجارب موجود جهانی جهت رفع و حل مشکلاتی نظیر آلودگی هوا، کمبود آب و…باشد تا تمایل و دل‌بستگی یکایک ایرانیان اعم از پیر و جوان و زن و مرد به ماندن و خدمت به سرزمین مادری و رشد و توسعه پایدار آن فزونی یابد.

بدیهی است تا زمانی شهروندان و آحاد جامعه شاهد ایجاد تغییرات مثبت و معنادار مذکور در شیوه‌های اداره و حکمرانی این ملک و دیار نباشند، نمی‌توان به حل و کاهش بحران و یا «ابربحران» مهاجرت ایرانیان امیدوار بود.

کاشان نیوز– محمد امینی عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان

از این نویسنده:
+ از کلاس قمار ملی ایرانیان تا رنج مضاعف زندگی در این ایام

کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم:   https://www.instagram.com/kashanefarda.ir

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.