تقی آزاد ارمکی جامعه شناس و استاد دانشگاه گفت باید نگاه کنیم که در کاشان دشمنیها و بههمریختگیها بیشتر است یا دوستیها و خدمات؟ ما صرفا نگاه تمدنی داریم و فقط لاشهای از فرهنگ را میبینیم. از فرهنگی که تنظیمکننده روابط است دور شدهایم.
به گزارش کاشان فردا آزاد ارمکی در سلسله نشستهای تعزیت آفتاب مسجد میرنشانه کاشان تصریح کرد: با موضوع تأملاتی پیرامون آینده کاشان از رهگذر فرهنگ گفت: شیعه سرنوشتش را در ایران به کاشان مدیون است.
او گفت: کاشان به لحاظ تاریخی در همه دوره ها هم سازنده فرهنگ ایرانی و هم اسلامی بوده است. اگر نگاهی گذرا به برپایی و گسترش صفویه در ایران داشته باشیم، میبینیم کاشان دالان مهمی در ساختن آن دوره تاریخی با همهی عیبها و ضعفها و محاسن خود بوده است. در دوره صفویه ایران دوباره برپا میشود. در برپایی ایران مدرن صفویه نقش داشت و کاشانیها هم تعیینکننده بوده و در ساختن صفویه بسیار نقش داشتند. ایران در دوره صفویه یک تجلی قدرتمند پیدا میکند. بهنوعی تولد ایران جدید در دوران صفویه اتفاق افتاد.
این استاد دانشگاه بااشاره به اینکه بسیاری بر این باورند که رضاشاه مؤسس ایران جدید بوده گفت: اصلا اینطور نیست. متأسفانه ما به گذشته توجه نمیکنیم و فهم تاریخی دقیقی نداریم. باید تاریخ بخوانیم و فقط به یک مناسکگرایی خشک و خشن تن ندهیم. نگاه غیرآگاهانه به تاریخ اسمش فرهنگ نیست، چون از خودمان داریم عبور میکنیم؛ لازم است برگردیم و درک تاریخی درستی پیدا کنیم. کاشان فقط مناسکگرایی را فریاد میزند. این فهم فرهنگی نیست! در گذشته عدهای باستانشناس کنکاش کرده و گفتهاند کاشان قدمت تاریخی و تمدنی کهن دارد. نشانیاش هم تپههای سیلک است؛ ما هم فقط دیدیم و عکس گرفتیم؛ اما نفهمیدیم! وضعیت تمدن ایران را انکار نمیکنم؛ ولی فهمش را انکار میکنم.
خانه های تاریخی کاشان، خانههای فرهنگ شده است
آزاد ارمکی افزود: خانههای تاریخی کاشان، خانههای فرهنگ شده است؛ مردم در آنجا عکس میگیرند، غذا میخورند، خاطره تولید میکنند، گریه میکنند، جشن میگیرند، تجلیل میکنند و حتی دشنام میدهند! ابژههای مادی بی حس و بیروح نیستند. این نوع فهم از تمدن کاشان خوب است و فرهنگ تولید میکند، اما اگر این خانهها مثل شیء در موزه شود این دشمن فرهنگ است و فرهنگ از دل آن بیرون نمیآید.
در شهری با تمدن هفت هزارساله، اگر زباله در خیابان باشد یا به کارآفرین و مستمند توجه نشود، این اسمش فرهنگ نیست، لاشه فرهنگ است و به درد نمیخورد. اگر شد متن زندگی و با آن عشق کردیم، این ساحت تمدنی و ساحت فرهنگی است و میتواند ما را به جایی برساند.
این جامعه شناس در پاسخ به این سوال که کاشان عنصری است تمدنی یا فرهنگی، گفت: این دو با هم دشمناند. پایان هر فرهنگی ظهور تمدن است. هرکس تمدنش را بیش از فرهنگش نشان دهد، به میرایی میرسد. اگر از دریچه تمدن به فرهنگ نگاه کند زیست میکند و متمدن میشود. ما مدام میگوییم فرهنگ داریم، اما فرهنگ منحط شده! دزد میآید میکشد، میزند، با چاقو خط میکشد به صورت صاحبخانه. این فرهنگ است؟
شبانهروز نماز بخوانیم اگر فرهنگ نباشد عین بیدینی است؛ چون معنایی که از نماز میآید فرهنگ است. ما باید در جامعه دزد داشته باشیم جامعه بدون دزد که جامعه نیست! مگر میشود زشتی نباشد؟ ما همیشه در معرض گناه هستیم و زیست واقعی درهم است. فرهنگ باید کمک کند دشمن باشد، ولی خشونت نباشد. دیگری باشد؛ ولی کشتن نباشد. باید نگاه کنیم که در کاشان دشمنیها و بههمریختگیها بیشتر است یا دوستیها و خدمات؟ ما نگاه تمدنی داریم و فقط لاشهای از فرهنگ را داریم. از فرهنگی که تنظیمکننده روابط است دور شدهایم. قدرتمندترین دولت هم در ایران بیاید کار پیش نمیرود و سقوط میکند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: کاشانیها ترسو نیستند، اگر در دوره ای از تاریخ سکوت کردند دلیلش زیست با ضعف بوده است. کسانی که سلطه داشتهاند به درونگرایی مردم کاشان کمک کردهاند. اسمش محافظهکاری و ترسویی نیست درونگرایی است. ما به درون رفتیم که قدرت پیدا کنیم. اما جایی قدرت پیدا کردیم که به بیرون آمدیم و ساختیم.
آزاد ارمکی در ادامه به زمینه هایی که کاشانیها در آن نقشآفرینی پررنگی داشتهاند اشاره کرد و گفت: کاشانی ها در دادوستد منطقهای نقشآفرینی کردند. تاجرانی بزرگ بودهایم یا مولد تاجر. قدرت دادوستد، عقل اقتصادی، منطق اقتصادی، قدرتمندی در تجارت بینالملل از ویژگیهای ما بوده است. کاشانیها همواره همگرایی فرهنگی درونی و بیرونی داشتهاند. در درون جامعه تکثر فرهنگهای مختلف وجود داشته است.
اصلیترین عنصر فرهنگ زبان و دین است
او ادامه داد: گروههای رقیب زیست بهتری در کاشان پیدا کردهاند. تنوع زیست فرهنگی، همگرایی فرهنگی، کمک به رقیب برای ارتقا همواره در این منطقه بوده است. یک نکته مهم این است که دشمن و رقیب باید حضور داشته باشد و حذف نشود. در حوزه فرهنگ هم اگر میخواهیم به ابتذال فرهنگی دچار نشویم باید میدان را به رقیب هم بدهیم و اجازه بدهیم او هم افکارش را بیان کند. در فرهنگ شیعه هم بزرگان اجازه میدادند رقیب حرفش را بزند و بعد با استدلال سخن برتر را میگفتند. کاشان رقیبش را سرکوب فرهنگی نکرده است. نمونهاش را در حجرهها، در بازار و در حوزههای علمیه میبینیم.
آزاد ارمکی ادامه داد: مورد بعد اهمیتدادن به خاندانها است. در تاریخ اجتماعی ایران به سیاسیون توجه بسیاری شده، ما در تاریخ فقط شاه میبینیم و بعد عالم. کمتر صحبتی از خاندانها شده است. خاندانها از کجا میآیند؟ از یک پیکره بسامان تاریخی هیچ خاندان تقلبی نتوانست ماندگار شود. در تاریخ کاشان خاندانها تعیینکننده بودهاند. از خاندان ها، معترض، سرمایهگذار، منتقد و غیره بیرون آمده است. مورد دیگر کارآفرینی است؛ کاشان کارآفرین تولید کرده است. کارآفرینی یک صنعت فرهنگی اقتصادی است. از خاک طلا تولید کردن و سرمایه از کویر بیرون آوردن هنر است. در دوره برونگرایی کاشان توانسته غلبه پیدا کند و عنصر فرهنگ را بروز دهد. آنقدر گرفتار تمدنسازی شدیم که فرهنگ گرایی یادمان رفت. سراغ مناسکگرایی صرف رفتیم، شکل بیرونی و ظاهر مهم شد؛ اما از محتوا خالی شدیم.
این جامعه شناس کاشانی گفت: اصلیترین عنصر فرهنگ زبان و دین است. آداب و ادب، سبک زندگی، خلوص. اگر زندگی و زیست ما خالی از این موارد است پس فرهنگمان مشکل دارد؛ داریم به منحط شدن نزدیک میشویم. حتی اگر صبح تا شب مراسم داشته باشیم. این آداب از کجا میآید؟ از مغز ِ فرهنگ بیرون میآید. از مغز و ذهن و زبان مادران. اما ما مادران را به کار دیگری واداشتهایم.
وی سپس خطاب به مادرانی که از این قشر هستند، گفت:شما با فرزندانتان نجوای فرهنگی نمیکنید. شما خانمها از حس اخلاق و فرهنگ دست برداشتهاید. متأسفانه قیلوقال زندگی مشقتبار در دستور کارمان قرار گرفته. مردان به زنان و زنان به مردان شبیه شدهاند. رسالت زنان که میتوانستند بلندگوی فرهنگی باشند برداشته شده است. پدران دیروز از مادران ادب میآموختند. زبان، دین، اخلاق، آداب و ادب را از دستور خارج کردهایم و افتادهایم در رقابت بین زنان و مردان. فکر میکنیم محصول این رقابت تولید فرهنگ است؛ اما محصولش ابتذال فرهنگ است!
آزاد ارمکی افزود: اگر برگردیم به آن دوره برونگرایی و به فرهنگ توجه کنیم باعث گشایش میشود. اگر میخواهیم در ساختن ملت و تمدن و فرهنگ و مؤثر واقع شویم و کار بزرگ تاریخی کنیم، باید بازی فرهنگی کنیم. بازی فرهنگی اقتضائات و التزاماتی دارد. کانون قرار دادن ادب و آداب اجتماعی از آن دست الزامات است. برای راه نجات، باید بازشناسی فرهنگی – تمدنی کنیم تا تمدنی – فرهنگی. خوانش فرهنگی از تمدن ایرانی داشته باشیم تا خوانش تمدنی از فرهنگ.
ما برای فهم فرهنگی با هدف ساخت فردای کاشان، باید بازنگری کنیم بر آنچه بهعنوان اتهام به ما وارد شده است (مثل ترسو بودن، خساست، محافظهکاری، تنبلی و…) و برگردیم به معنایی که در تاریخ فرهنگ ایرانی است. برگردیم به کاشانی فرهنگی تا تمدنی. توجه به ویژگیهایی چون خویشتنداری، حمایت، درهمآمیختگی آسمان و زمین، سازگاری، و فرهنگ ایرانی که از آن عنصر تمدن بیرون میآید که آرامشبخش و نجاتبخش است.
انتهای پیام/ حوریه شیواپور
کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم:
https://www.instagram.com/kashanefarda.ir