کاشان فردا – نخستین تعریفی که از شهر کاشان ارائه میشود، تاریخیگری آن است؛ کاشان شهری تاریخی است. موزه نیز در تعریف به جایی گفته میشود که «مجموعهای از آثار باستانی و صنعتی و اشیاء با ارزش را به معرض نمایش میگذارد.»
از این رو کنار هم قرارگیری عناصر تاریخی و هنری شهر باعث شده کاشان را به منزلهی شهرـ موزهای بینظیر در کنار کویر مرکزی ایران به شمار آورند. شهرموزهای که پاسداشت و نگاهداشت آن، نیازمند بازنگری جدی مناسبات ذهنی و زیستی ماست. از چه رو که روز به روز با تغییراتی نابایسته رو به انهدام و دگرگونی غیر عالمانه گذاشته است.
بازار، مساجد، معابر، خانهها، آبانبارها و برج و باروی شهر، تمامی یادگار نیاکانی است که با اندیشگیشان، آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشتهاند. آثاری که بیش از هر چیز، نیازهای متنوع آدمیان را در اعصار پیشین برطرف کرده و علاوه بر وجود کارکردیاشان، غنی از ظرافتهای هنرمندانه و هنروزانه نیز بودهاند.
اعجابآوری گنبد و شبستان مسجد آقابزرگ، زیبایی مدرسه سلطانی، شکوه و ایستایی و عظمت مسجد جامع، طراحی و اجرا و همنشینی آب و درخت و سبزه و بنا در باغ فین، فنآوری ساخت خانهها و بناهای مسکونی و کارگاههای صنایع دستی همچون شعربافی و رنگرزی، بیشک ستودنی است. با گسترهای از خلاقیت انسانی که سبب شده هیچ بنایی، برگردان و کپی دیگری نشده و هرکدام، سرشار از خلاقیت و نوآوری منحصر به فرد خود باشند.
اگرچه در این حوزه، پارهای از سازمانها و ادارات شهری همچون میراث فرهنگی و شهرداری، وظیفهی اصلی و اساسی را بر عهده دارند، اما واقعیت این است که بازنگری و اقدام و مراقبت و مسئولیت نگاهداری از شهر، به حضور همهی نیروهای اجتماعی بسته است.
علاوه بر حفظ گسترهی عمومی شهر، بناها و معابر آن، امروزه شمار فراوانی از سازمانها، ادارات و شرکتهای کاشان، این امکان را در خود دارند که بخشی از منابع و امکاناتشان را صرف گردآوری اسناد و میراث مادی و معنوی سازمان و نهاد متبوعشان نمایند.
سازمان آب، شرکت برق، مخابرات، بیمارستانها و دانشگاه علوم پزشکی و شمار فراوانی از دیگر نهادهای رسمی و در راس ایشان، شهرداری بایسته است با یاریگری و مشورت از نیروهای خلاق اجتماعی، بخشی از امکانات سازمان خود را صرف ایجاد موزههای تخصصی نمایند.
اتفاقی که در بسیاری از شهرهای ایران هم چون یزد، اصفهان، کرمان، رشت، شیراز و تبریز رخ داده است. امیدواریم سازمانها، شرکتها و موسسات دولتی و غیردولتی کاشان در این حوزه نیز، گامی فراخور نام شهرشان بردارند.
سازمانهای اداری گیلان با همیاری مردم منطقه به تاسیس موزه باشکوه میراث طبیعی و روستایی خود دست زدهاند. اهالی تبریز با توجه به تاریخ پرشکوه شهرشان در دورهی مشروطه، به تاسیس موزهی مشروطه اقدام کردهاند. در شهر یزد، سازمان آب به تاسیس موزهی آب اقدام کرده است. در کرمان، موزهی غیر دولتی صنعتیزاده، گنجینهی بینظیری از آثار فرهنگی و هنری ایران و جهان را در خود به نمایش گذاشته است. و کیست نداند که آثار هنرمند بزرگ این روزگار، سهراب سپهری نیز در آن نگاهداری میشود. داغی که بر دل کاشان ماند؛ چرا که هیچگاه قدردان داشتههایش نبوده و نیست.
علاوه بر اینها میتوان از شمار فراوانی از شهرها و موزههای دیگر این سرزمین یاد کرد. از جمله موزه مطبوعات کرمان، موزه ایلات و عشایر سنگسر و موزه سکه سمنان که با مشارکت و همدلی بخش خصوصی و دولتی فراهم آمده است. از این رو بایستگی دارد اهالی کاشان، کاشان را دریابند.
نیک میدانیم مشارکت اجتماعی، سطوحی از مدنییت، برابری و آزادیهای اجتماعی و داشتههای اقتصادی را میطلبد. اما میتوان با مدارا، کوشندگی، خویشکاری و همکاری فعالانه بر تراز مدنیت افزود و در احیاء و آبادانی بایستهی شهر موثر شد.
به یاد بیاوریم یک واقعیت تام اجتماعی وجود دارد و آن این است که هیچ بوم و بری، بیحضور کارآمد مردمانش، به کارآمدی نخواهد رسید. امید بایستگیها و شایستگیهای شهر ـ موزهی کاشان را دریافته و در ارجداشت و افزونی داشتههایش گامی فرا پیش نهیم.
محمود ساطع – وبلاگ بوم و بر
از این نویسنده:
+ خاموشی چراغ کتاب با شعار حفظ امنیت