رسانه‌های اجتماعی را به رسمیت بشناسیم

ابوالفضل نجیبکاشان فردا – مناسبات امروز ظهور شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی را به نیاز روزمره مردم تبدیل کرده. این نیاز در حوزه‌های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و تعاملات سیاسی و عاطفی و در نهایت به مطالبات و جهت‌گیری‌ها و خاستگاه‌های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی پیوند و به ضرورت تبدیل گردیده.

به درست یا غلط این امکان افکار عمومی و مطالبات مردم را نمایندگی می‌کند. این ضرورت البته ربط چندانی به کم و کیف آزادی‌های مدنی و رسانه‌ای در کشورها ندارد. هر چند گستره و اهمیت آن در برخی کشورها در پیوند با فضای سیاسی و آزادی‌های مدنی و سیاسی و صنفی و … حائز اهمیت است.

آنچه از ضرورت و اهمیت این پدیده در ایران می‌توان اشاره کرد بخشی به وضعیت و انسداد رسانه‌ای مربوط می‌شود.
به گونه‌ای که می‌توان ادعا کرد شکاف و فاصله موجود میان رسانه‌های حاکمیت و رسانه‌های اجتماعی به نوعی معلول عملکرد یک‌جانبه رسانه‌های رسمی و بخصوص رسانه ملی و همزمان نادیده‌انگاری و بی‌اعتنایی به موضوعیت و اهمیت شبکه‌ها و رسانه‌های اجتماعی است.

بخصوص تنظیم رابطه حاکمیت با رسانه‌های اجتماعی که بر فرض و اصل نادیده‌انگاری هرگونه تنوع و اختلاف‌نظر مبتنی باشد.
به همین دلیل در طی سال‌های گذشته عملکرد یک‌جانبه رسانه‌های دولتی و رسمی، به رشد روزافزون و استقبال حیرت‌انگیز از رسانه‌های اجتماعی به مثابه آلترناتیو رسانه‌ای منتهی و منجر گردید.

با این حال هیچ تغییر رفتار و نگرشی نه تنها در نوعیت نگاه به ضرورت و فلسفه وجودی رسانه ایجاد نکرد، که بطرز شتاب‌زده و ناشیانه رسانه‌های اجتماعی را به بازوی دشمنان فرضی تعبیر شد. بی‌اعتنا به این مهم و واقعیت که وقتی رسانه‌های رسمی صدا و مطالبات مدنی و صنفی و سیاسی مردم را نمایندگی نمی‌کنند، استفاده از این امکان به حق مشروع آن‌ها تبدیل می‌شود.

در طی این سال‌ها نادیده گرفتن این امکان نه تنها مشکلی حل نکرده که به تعمیق هر چه بیشتر این شکاف انجامیده. در این میان و آن‌چه همچنان از سوی مقامات قضایی و اجرایی بر آن پافشاری می‌شود، نه تنها نادیده‌گرفتن اهمیت این امکان در بازسازی رابطه خود با مردم که اصرار بر همان نگاه متوهمانه مدیریت دشمن بر این امکان است.

نگاه متوهمانه‌ای که بی‌کمترین توجه و خودانتقادی به رفتار و نوع تنظیم رابطه با مردم و حقوق آن‌ها، یک سویه به قضاوت می‌رود تا خیال خود را از بابت رسمیت شناختن این فرصت و امکان مدنی راحت کند. آن هم در شرایطی که خود به عوامل و دلایل و … تشدید و تعمیق این شکاف بیش از همیشه و همه کس واقف است.

این وضعیت از یک سو معطوف به تناقض‌گویی و زیاده‌گویی، فرافکنی، مسئولیت‌گریزی و … مسئولین و همزمان سکوت و انفعال همین رسانه‌های رسمی و بعضا مدیریت شده است. در این میان علاوه بر رسانه ملی و سایر منابع موازی با ان نباید از خودسانسوری مدیریت شده بر سایر رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی موازی غافل بود.

دستورالعمل‌های مکرر مکتوب و غیر‌مکتوب برای عدم ورود به برخی موضوعات و حتی در حد خبر و همزمان برخورداری از رانت خبری و رسانه‌ای برای گروهی دیگر، می‌تواند از مهمترین دلایل بی‌اعتمادی و بی‌توجهی به سیستم رسانه‌ای ذکر کرد.

بدیهی است در چنین وضعیت نابرابری رسانه‌های اجتماعی به تنها امکان و فرصت مردم برای واکنش به وضع موجود و طرح مطالبات و خاستگاه‌ها و اعتراضات مدنی و صنفی و … تبدیل گردد. و باید به مردم و فعالان مدنی و صنفی حق داد در چنین رابطه یکسویه بخصوص نسبت به موضوعاتی که به جان و حیات یک انسان مربوط است حساسیت و واکنش مضاعف نشان دهند.

این رویکرد بخصوص در مواجهه با تناقضات و تردیدها و ابهامات بی‌پاسخ طبیعی است که به تحرک مضاعف و راه‌اندازی کمپین و … در رسانه‌های اجتماعی منجر گردد.

مشارکت پررنگ کاربران در حمایت از کمپین نوید افکاری را اعدام نکنید، اولین و آخرین از این نمونه نیست و نخواهد بود. آن‌چه حائز است برخورد و واکنش شتابزده دستگاه قضا و همزمان سازوکارهای رسانه‌ای و همسو با آن در این خصوص است.

منتسب و متهم کردن یکسره کاربران رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به همسویی با آن‌چه مقامات قضایی به توطئه مشترک آمریکا و اسرائیل و عربستان و ضدانقلاب و … تعبیر می‌کنند. بیش از هر چیز تاکید و اصراری است به نادیده گرفتن روح جمعی و احساسات بخش وسیع جامعه‌ای که به دلایل و انگیزه‌های انسانی و بطور مضاعف تردیدهای ناشی از اجرای عدالت از انتقام‌گیری و قصاص و مجازات مرگ به ستوه امده.

انچه مقامات قضایی آن را به همسویی با دشمنان فرضی متهم و منتسب می‌کند در واقعیت امر مطالبه و برخاسته از عواطف مردمی است که علیرغم تحمل فقر و تنگدستی و هزار مشکل روزمره، کمترین دلخوشی‌شان دیده شدن – به رسمیت شناخته شدن و توجه به عواطف و احساسات و مطالبات عاطفی آن‌هاست. که حتی اگر به زعم مقامات قضایی نابجا و غیرقانونی هم باشد، حداقل درخور توجه و احترام و نه متهم کردن به همسویی با دشمن است.

نباید فراموش کنیم آنچه روح و وجدان عمومی را به مطالبات و حساسیت‌های اینچنین ترغیب می‌کند. صرف‌نظر از این که نسبت به همه امور حساس گردیده، عدم شفافیت و بعضا تردیدها و سوالات بی‌پاسخ درباره حکمی است که تعجیل یا تاخیر در اجرای آن به زندگی یک انسان و عواطف چندین خانواده و در این مورد بخصوص با تعلقات عاطفی و روح اجتماعی بستگی داشت.

ابوالفضل نجیب – کاشان نیوز
از این نویسنده:
+ مردی برای تمام فصول

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.