روزی که خودمان به هم تبریک می‌گوییم

جابر تواضعی: آخرین بار که یک روزنامه یا مجله خریدید، کی بود؟ آخرین بار کی یک روزنامه یا مجله دست کسی دیدید؟ برای منی که زمانی بی اعتنا از کنار هیچ کیوسک مطبوعاتی سر راهم رد نمی شدم و خودم را موظف می‌دانستم لااقل یک بار توی پیش‌خوانش چشم بچرخانم، این‌ها به تصویر غریبی تبدیل شده. اما با تغییر کلی اوضاع و احوال، برای روز خبرنگار چه می‌توان نوشت، وقتی چیزی به اسم خبرنگاری و کار رسانه به مفهوم سنتی و کلاسیک‌اش تقریباً از معنا تهی شده و سروشکل دیگری پیدا کرده؟
واقعیت این است که در چند سال اخیر مدیوم‌ها و ابزارهای جدید چنان بر زندگی ما مسلط شده‌اند که تحلیل آن‌ها صرفاً از منظر رسانه، منطقی نیست. حتی پیش از این هم با وجود رسانه‌های دیداری و شنیداری مثل رادیو، تلویزیون و ماهواره، قالب «خبر» از موضوعیت رسانه‌های مختلف و حتی روزنامه‌ها خارج شده بود، چه رسد به حالا که با وجود اینترنت و نرم‌افزارهای پیام‌رسان، علاوه بر این‌که سرعت بالای اخبار اهمیت بیش‌تری پیدا کرده، تحلیل‌ها هم در کوتاه‌ترین زمان ممکن به دست مخاطب می‌رسند. جوری که می‌شود گفت مخاطب به یک‌جور «اشباع و دل‌زدگی رسانه‌ای» رسیده است.
هم‌چنان به تأسی از اساتید ارتباطات معتقدم نشریات محلی و تخصصی جایگاه ویژه‌ای دارند و نمی‌شود نقش‌شان را منکر شد. اما در شرایطی که مطبوعات رکن چهلم دموکراسی هم نیست، قائل شدن نقش نظارتی برای مطبوعات فقط و فقط یک طنز تلخ بزرگ است. بعد از «آرمان» به‌عنوان باسابقه‌ترین رسانه مکتوب منطقه فرهنگی کاشان، گاهی یکی‌دو عنوان نشریه دیگر را می‌بینم که آموختگی قواعد اولیه رسانه‌های مکتوب را هم ندارند، چه رسد به درک شرایط فعلی. اما صفحات مجازی اینستاگرام و کانال‌های تلگرامی در کنار اینفلوئنسرها، هم نیاز مردم را برطرف می‌کنند و هم به خوبی درآمدزایی‌ می‌کنند. آن هم خیلی راحت‌تر از نشریات و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی رسمی که برای دریافت مجوز باید از هفت‌خوان رستم بگذرند و تازه بعدش درگیر کلی مناسبات اداری و کنترل و بگیروببند هم هستند. اگر پدیده شهروند-خبرنگار که به یکی از پایه‌های برنامه‌سازی شبکه‌های آن‌ور آب تبدیل شده، در رسانه رسمی کشور به‌کلی نادیده گرفته می‌شود، در این رسانه‌ها، چه در بُعد کشوری و چه در بعد محلی، به‌خوبی به‌کار گرفته می‌شود.
اما هیچ‌کدام از این‌ها مانع از این نیست که منتقد خودمان نباشیم که چرا در گذشته نیروهای مفیدتری آموزش ندادیم. اگر این اتفاق افتاده بود، الان رسانه‌های مجازی در جای دیگری از منحنی رشد و کیفیت خودشان بودند و علاوه بر خبربیاری، حالا غیر از من و سه‌چهار نفر دیگری که مدام اسم‌مان در رسانه‌های محلی تکرار می‌شود، چهار تا تحلیل‌گر بیش‌تر داشتیم یا به‌جای کمپین‌های کوتاه‌مدت و کم‌اثر در مورد اخباری مثل ساخت مجتمع تجاری در کنار خانه بروجردی‌ها و امثال آن، در پیش‌برد منافع جمعی موثرتر بودند. مثلاً رئیس شورای شهر به خودش اجازه نمی‌داد از روی میل شخصی خبرنگاری را از جلسه بیرون کند.
به مدد گسترش و نفوذ فضای مجازی، رسانه در مفهوم عام، عمومی‌تر و در دسترس‌تر شده و آگاهی مردم هم بالاتر رفته است. اما این قطعاً به معنای بالا رفتن ارج‌وقرب رسانه، کار رسانه‌ای و شغلی به نام خبرنگاری نیست. پس تبریک این روز خیلی هم محلی از اعراب ندارد. این روز هم ارزانی همه نخودهای هر آشی که هر جا آش است فراش‌اند و هر سال هم روز خبرنگار را به خودشان تبریک می‌گویند.

 

کاشان فردا را در اینستاگرام دنبال کنیم:

  https://www.instagram.com/kashanefarda.ir

انتهای پیام/علی علیان

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.